جدول جو
جدول جو

معنی متذقط - جستجوی لغت در جدول جو

متذقط
(مُ تَ ذَقْ قِ)
اندک اندک گیرنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به تذقط شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ سَقْ قِ)
خطا و لغزش جوینده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آن که بر خطا می انگیزاند. (ناظم الاطباء) ، سخن چین و دروغ بربندنده. (از منتهی الارب) ، آن که اخبار را اندک اندک می گیرد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسقط شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ذَقْ قِ)
هو متذقح للشر، یعنی او به تکلف خود را شریرنماینده است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به تذقح شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ لَقْ قِ)
آن که خرما و جز آن از جابه جا برگیرد. (آنندراج) (از منتهی الارب). چیننده و گردآوردنده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تلقط شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ)
گرفتن چیزی را اندک اندک. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تذقط
تصویر تذقط
گرفتن چیزی را اندک اندک
فرهنگ لغت هوشیار