- متخنس (مُ تَ خَنْ نِ)
غیبت کننده. (آنندراج). غماز. (ناظم الاطباء) ، پنهان و پوشیده و غایب، پس مانده و در عقب مانده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تخنس شود
معنی متخنس - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مُ تَ خَوْ وِ)
لغت نامه دهخدا
آن که گوشت و پیه وی پیدا باشد از فربهی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
(مُ تَ خَنْ نِ)
لغت نامه دهخدا
دوتاه و شکسته و دو تا و خمیده. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، نرم و ملایم و آن که مانند زن نرم و ملایم سخن گوید. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخنث شود
(مُ تَ خَلْ لِ)
لغت نامه دهخدا
رباینده. (آنندراج). رباینده و به زور گیرنده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخلس شود
(مُ تَخَبْ بِ)
لغت نامه دهخدا
غنیمت گیرنده. (آنندراج). گیرندۀ غنیمت و یغما. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخبس شود
(مُ تَ دَنْنِ)
لغت نامه دهخدا
ریمناک. (منتهی الارب). چرکین و پلید و ریمناک و آلوده و ملوث و ناپاک. (ناظم الاطباء) ، بدخلق. (منتهی الارب). بدخلق و کج خلق. (ناظم الاطباء) ، رسوا و معیوب و زشت نام. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدنس شود
(مُ تَ کَنْ نِ)
لغت نامه دهخدا
آهوی که پنهان شود در خوابگاه خود. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). پنهان شده در مغاره. (ناظم الاطباء) ، در خیمه درآمده، در هودج درآمده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تکنس شود
(مُ خَ نِ)
لغت نامه دهخدا
سپس ماننده. (آنندراج) (از منتهی الارب). سپس مانده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انخناس شود
(اِ)
لغت نامه دهخدا
غایب کردن چیزی را. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). تخنس بفلان، تغیب به. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
(مُ نِ)
لغت نامه دهخدا
سپس کننده کسی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سپس کرده و عقب مانده. (ناظم الاطباء). و رجوع به اخناس شود