- متخصصان
کار آزمودگان
معنی متخصصان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که در کاری به خصوص مهارت و بصیرت دارد، در پزشکی پزشکی که در رشته ای خاص تخصص یافته است، مختص، مخصوص
(مُ تَ صَ)
لغت نامه دهخدا
کنایه از کم همتان و فرومایگان باشد. (برهان) (آنندراج). مردمان کم همت و فرومایه. (ناظم الاطباء)
(مُتْ تَ صِ)
لغت نامه دهخدا
تثنیۀ متصل. دو چیزباشند که دو طرف ایشان متلازم باشند، چون دو خط که محیط باشند به زاویه. گاه باشد که اتصال را اطلاق کنندبر معانی دیگر. (از فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی)
جمع متخصص، کار شناسان آزمودگان ویژه کاران جمع متخصص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متخلص، نامیدگان جمع متخلص در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
متخصصه در فارسی مونث متخصص آزموده ورزیده کار شناس ویژه کار مونث متخصص جمع متخصصات
تثنیه متصل، دو چیز باشند که دو طرف ایشان متلازم باشد چون دو خط که محیط باشند به زاویه. گاه باشد که اتصال را اطلاق کنند بر معانی دیگر مقابل انفصال
جمع مخصصه، ویژه گران جمع مخصصه یا مخصصات انواع. در اصطلاح صدر الدین شیرازی همان صور نوعیه است، جمع مخصصه
