جدول جو
جدول جو

معنی متحیش - جستجوی لغت در جدول جو

متحیش(مُ تَ حَیْ یِ)
رمنده و ترسنده. (آنندراج). ترسیده و ترسیده شده و ترسانیده شده و رمیده، شتاب دونده، افزون شده و سرشار. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحیش شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متحیز
تصویر متحیز
مجتمع گشته، جایگزین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
حیران، سرگردان، سرگشته
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ حَیْ یِ)
زن بازمانده از حیض. (آنندراج) ، زن بازمانده از نمازدر ایام حیض. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحیض شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ حَیْ یِ)
آن که کم کند چیزی از کرانه. (آنندراج). کسی که می تراشد و کم می کند چیزی را از کرانۀ وی. (ناظم الاطباء). و رجوع به تحیف شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ حَیْ یِ)
وقت رفته و زمان گذشته. (ناظم الاطباء) ، هلاک شده و فوت شده، آن که منتظر وقت طعام خود باشد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تحین شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ حَیْ یِ)
جمع شده و مجتمع گشته. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که در مکانی محصور باشد. (از اقرب الموارد).
- متحیز کردن، محصور کردن:... با آن یار کنند تا آن را متحیز کند و بر یک جای بدارد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، از یادداشت بخطمرحوم دهخدا) ، فرارکرده از دشمن. (ناظم الاطباء) ، (در اصطلاح فلسفه) آنچه در حیز حاصل شود و به عبارت دیگر هرچه قابل اشارۀ حسیه باشد و نزد متکلمان هیچ یک از جواهر جوهر نیست مگر آن که متحیز بالذات باشد یعنی قابل باشد اشارۀ بالذات را. عرض متحیز بالتبع است. در نزد حکما جوهر گاهی متحیز بالذات است و گاهی اصلا متحیز نیست مانند جواهر مجرده. (از کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 300)
لغت نامه دهخدا
جایگزین، در یافتنی جای گزین حاصل در حیز، شیئی که قابل اشاره حسیه است بالذات با بالعرض متحیز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
سرگشته، حیران، آواره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحبش
تصویر متحبش
گرد آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
((مُ تَ حَ یِّ))
سرگشته، حیران، حیرت زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحیز
تصویر متحیز
((مُ تَ حَ یِّ))
جای گزین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
في حيرةٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
Baffled, Stunned, Astonished, Astounded, Bedazzled, Perplexed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
étonné, stupéfait, déconcerté, ébloui, perplexe
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
吃惊的 , 困惑的 , 眼花缭乱的 , 惊讶的
دیکشنری فارسی به چینی
متحیّر، گیج شده
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
হতবাক , বিভ্রান্ত , হতবাক , অবাক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
متحیر , حیران , حیران
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
ประหลาดใจ , ตกตะลึง , งุนงง , ตะลึง , สับสน , งง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
shangazwa, mchanganyiko, kuchanganyikiwa, ameshangazwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
驚いた , 仰天の , 困惑した , びっくりした , 困惑している , 驚いた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
놀란 , 경악한 , 당황한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
המום , נבוך , מְבֻלְבַּל , מופתע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
şaşkın
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
tercengang, bingung, terpesona
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
चकित , भ्रमित , हैरान , चौंक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
asombrado, atónito, desconcertado, deslumbrado, perplejo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
verbaasd, verbluft, verward, perplex, verbijsterd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
здивований , приголомшений , розгублений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
изумленный , ошеломленный , озадаченный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
zdumiony, oszołomiony, zaskoczony, zmieszany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
erstaunt, verblüfft, verwirrt, perplex
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
surpreendido, atónito, desconcertado, deslumbrado, perplexo, atônito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متحیر
تصویر متحیر
stupito, sbalordito, confuso, perplesso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی