جدول جو
جدول جو

معنی متحنن - جستجوی لغت در جدول جو

متحنن
((مُ تَ حَ نِّ))
مهربان، مشفق
تصویری از متحنن
تصویر متحنن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متفنن
تصویر متفنن
کسی که از روی تفنن و اتفاقی به کاری می پردازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متحصن
تصویر متحصن
کسی که برای اعتراض یا در امان ماندن به جایی پناه برده است، کسی که در پناه کسی در آمده است
فرهنگ فارسی عمید
دژ پناه بستی بست نشین پیخست در حصن (حصار) در آمده، در پناه و حمایت کسی در آمده جمع متحصنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحزن
تصویر متحزن
اندوهگین، دلتنگ و غمگین
فرهنگ لغت هوشیار
دیسان دگر گون شونده، خوشگذران آسان پسند گوناگون شونده، ببازیها و تفریحات گوناگون مشغول شونده، کسی که بعلوم و فنون مختلف اشتغال ورزد جمع متفننین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متفنن
تصویر متفنن
((مُ تَ فَ نِّ))
کسی که حرفه های گوناگون بلد باشد، کسی که به کاری یا هنری از روی تفنن بپردازد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متحصن
تصویر متحصن
((مُ تَ حَ صِّ))
بست نشین، اعتصاب کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحنن
تصویر تحنن
مهربانی کردن، ترحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحنن
تصویر تحنن
مهربانی کردن، رحمت آوردن، به طرب آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحنن
تصویر تحنن
((تَ حَ نُّ))
مهربانی کردن، آرزومند شدن
فرهنگ فارسی معین