آن که دین حنیف اختیار کرده وختنه کند. (آنندراج). اختیارکننده دین حنیف و خود را ختنه کننده و کناره گیرنده از پرستش بت، راست. (ناظم الاطباء) ، پیرو طریقۀابوحنیفه. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) (اشتینگاس) ، میل کننده به سوی کسی یا چیزی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تحنف شود
آن که دین حنیف اختیار کرده وختنه کند. (آنندراج). اختیارکننده دین حنیف و خود را ختنه کننده و کناره گیرنده از پرستش بت، راست. (ناظم الاطباء) ، پیرو طریقۀابوحنیفه. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) (اشتینگاس) ، میل کننده به سوی کسی یا چیزی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تحنف شود
لب خراشیده و پوست کنده. (آنندراج). لب خراشیده و پوست کنده شده، گیاه آماده برای برگ برآوردن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصنف شود
لب خراشیده و پوست کنده. (آنندراج). لب خراشیده و پوست کنده شده، گیاه آماده برای برگ برآوردن. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصنف شود
برگردنده و میل کننده. (آنندراج). واپس شونده و جاخالی کننده. (از اقرب الموارد) : و من یولهم یومئذ دبره الا متحرفاً لقتال، متغیر و واژگون. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
برگردنده و میل کننده. (آنندراج). واپس شونده و جاخالی کننده. (از اقرب الموارد) : و من یولهم یومئذ دبره الا متحرفاً لقتال، متغیر و واژگون. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
توبه کننده از گناه. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که پرهیز می کند از گناه و دفع می کند گناه را. (ناظم الاطباء) ، کسی که ترک می کند بت پرستی را و گوشه می گیرد از آن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
توبه کننده از گناه. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که پرهیز می کند از گناه و دفع می کند گناه را. (ناظم الاطباء) ، کسی که ترک می کند بت پرستی را و گوشه می گیرد از آن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
مرده ای که خوشبوی شده باشد به حنوط و حنوط بوی خوشی است برای مردگان. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دفن شدۀ با حنوط و گیاههای خوشبو. (ناظم الاطباء)
مرده ای که خوشبوی شده باشد به حنوط و حنوط بوی خوشی است برای مردگان. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). دفن شدۀ با حنوط و گیاههای خوشبو. (ناظم الاطباء)