- متحملین
- جمع متحمل، برد باران ساز گاران جمع متحمل در حالت نصبی وجری (در فارسی مراعات نکنند)
معنی متحملین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع متامل، درنگ کنندگان فرجام اندیشان جمع متامل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متجمل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعمل در حالت نصب و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متخیل، پندار مندان باد ساران ابر تنان جمع متخیل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحیر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحمله
جمع متحقق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متبدل، ور تندگان ور تپذیران جمع متبدل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متاهل، یالمندان جمع متاهل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متالم، دردمندان
جمع متحفظ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحصن، دژ پناهان بست نشینان جمع متحصن در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحسر، دریغ خورندگان جمع متحسر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحرک، جنبندگان لانایان جمع متحرک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحرز، پناهیدگان خویشتنداران جمع متحرز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحذر، دوری کنندگان ترسندگان جمع متحذر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متحتم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع متحتم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
پذیرندگان به گردن گیرندگان جمع متقبل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مترسل، نویسندگان نامه پردازان دبیران جمع مترسل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متذلل، خواران فرو تنان جمع متذلل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
جمع متکلم، گفت آران جمع متکلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکفل، پایندانان پذرفتاران
جمع متکحل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متکامل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متظلم، داد خواهان جمع متظلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ایجاد صندوق عدالت برای کافه رعایالله تا عارضین و متظلمین مطالب خود رالله بتوانند عرضه داشت
جمع متعمق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعمد، خود کنندگان جمع متعمد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متعلم، میلاوان شاگردان جمع متعلم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متنزل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متمول، دارندگان داریان جمع متمول در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متملک، ویسداران داستاران جمع متملک در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متملق، چاپلوسان چربزبانان خوشامد گویان جمع متملق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متمثل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متلمذ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)