جدول جو
جدول جو

معنی متحابتین - جستجوی لغت در جدول جو

متحابتین(مُ تَ حابْ بَ تَ)
تثنیۀ متحابه: دولتین متحابتین. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به متحاب و متحابه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ بِ لَ)
تثنیۀ متقابل در حالت نصبی و جری. رجوع به متقابلان و تقابل و متقابل شود
لغت نامه دهخدا
(مُتَ بِ)
جمع واژۀ متتابع در حالت نصبی و جری
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ حابْ با)
عددان متحابان، دو عددیست که چون اجزاء هر یک از آن دو را جمع کنی مساوی مجموع آن دو عدد باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). اجزای هر دو عدد که فرض کنند اگر متساوی یکدیگر باشند هر دو عدد را متحابان خوانند. (نفائس الفنون). و رجوع به ’اعداد متحاب’ در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(مُتَ تِ)
برابر و مساوی و مشابه و متفق. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تحاتن شود
لغت نامه دهخدا
جمع متحاسب، همشماران جمع متحاسب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متحارب، جنگ افروزان جمع متحارب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متتابعین
تصویر متتابعین
جمع متتابع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متسابقین
تصویر متسابقین
جمع متسابق در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع متهافت در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکننده)
فرهنگ لغت هوشیار