آن که دامن بر چیزی درپیچد و بردارنده چیزی را در دامن. (آنندراج). کسی که چیزی را در دامن و یا در فوته کرده و با هر دو دست گرفته ببرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تثبن شود
آن که دامن بر چیزی درپیچد و بردارنده چیزی را در دامن. (آنندراج). کسی که چیزی را در دامن و یا در فوته کرده و با هر دو دست گرفته ببرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به تثبن شود
درنگ کننده. (آنندراج) (از فرهنگ جانسون). متوقف. (ناظم الاطباء) ، بجای آورنده. (آنندراج). راست کننده کار و تمام کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، برقرار باشنده. (آنندراج). ثابت و برقرار و مقرر و قائم. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تثبت شود
درنگ کننده. (آنندراج) (از فرهنگ جانسون). متوقف. (ناظم الاطباء) ، بجای آورنده. (آنندراج). راست کننده کار و تمام کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، برقرار باشنده. (آنندراج). ثابت و برقرار و مقرر و قائم. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تثبت شود
در دامن چیزی کرده دربرگرفتن. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دامن بر چیزی درپیچیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، برداشتن چیزی را در ثبان (دامن). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دامن جامه را دوتا کرده آن را دوختن. (از قطر المحیط)
در دامن چیزی کرده دربرگرفتن. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دامن بر چیزی درپیچیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، برداشتن چیزی را در ثِبان (دامن). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، دامن جامه را دوتا کرده آن را دوختن. (از قطر المحیط)