آن که برآید و آشکار گردد. (آنندراج). آن که در نظر می آید. (ناظم الاطباء) ، مقیم شونده در بادیه. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آغاز کننده و شروع کننده. (ناظم الاطباء) و رجوع به تبدی شود
آن که برآید و آشکار گردد. (آنندراج). آن که در نظر می آید. (ناظم الاطباء) ، مقیم شونده در بادیه. (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آغاز کننده و شروع کننده. (ناظم الاطباء) و رجوع به تبدی شود
پسر خوانده و به فرزندی گرفته شده یعنی شخصی که او را کسی به فرزندی گرفته و پرورده باشد. (آنندراج) (غیاث). پسر خوانده و بجای پسر گرفته. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبنی شود
پسر خوانده و به فرزندی گرفته شده یعنی شخصی که او را کسی به فرزندی گرفته و پرورده باشد. (آنندراج) (غیاث). پسر خوانده و بجای پسر گرفته. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبنی شود
بغاوت کننده با هم. (آنندراج). یاغی و گردنکش و فتنه جوی بر ضد دیگری و یا به سوی کسی. (ناظم الاطباء) ، گستاخ و بی ادب. (ناظم الاطباء). و رجوع به تباغی شود
بغاوت کننده با هم. (آنندراج). یاغی و گردنکش و فتنه جوی بر ضد دیگری و یا به سوی کسی. (ناظم الاطباء) ، گستاخ و بی ادب. (ناظم الاطباء). و رجوع به تباغی شود
مبتغاء. (ناظم الاطباء) (آنندراج). خواسته شده. درخواست کرده شده. دلخواه. خواست: فرمود تا به مبتغی و مقصود هر یک انعام و اسعاف و احسان ارزان داشته آید. (ترجمه محاسن اصفهان ص 92) ، وام و دین و قرض، حق، کار. (ناظم الاطباء)
مبتغاء. (ناظم الاطباء) (آنندراج). خواسته شده. درخواست کرده شده. دلخواه. خواست: فرمود تا به مبتغی و مقصود هر یک انعام و اسعاف و احسان ارزان داشته آید. (ترجمه محاسن اصفهان ص 92) ، وام و دین و قرض، حق، کار. (ناظم الاطباء)