گریۀ دروغ نماینده. (آنندراج). کسی که خود را وامی دارد و یا واداشته می شود به ریختن اشک و آن که به حیله و مکرگریه می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تباکی شود
گریۀ دروغ نماینده. (آنندراج). کسی که خود را وامی دارد و یا واداشته می شود به ریختن اشک و آن که به حیله و مکرگریه می کند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تباکی شود
شهزادۀ جهرم که تابع اردشیر بابکان بود. (از فهرست ولف ص 235) : یکی نامور بود نامش تباک ابا آلت و لشکر و رای پاک که بر شهر جهرم بد او پادشا جهاندیده باداد و فرمانروا. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1939). ولیکن پراندیشه شه از تباک دلش گشت از آن پیر پرترس و باک. فردوسی (ایضاً ص 1940). برفت از میان بزرگان تباک تن اردوان را ز خون کرد پاک. فردوسی (ایضاً ص 1943). معین آرد: ’تباک پادشاه جهرم، این نام در کارنامۀ اردشیر پاپکان به پهلوی ’بواک’ و ’بونک’ خوانده میشود و در هر حال حرف اول آن ’ب’است نه ’ت’ و بنابراین ’بناک’ اصح است. ’ (مزدیسنا وتأثیر آن در ادبیات پارسی چ 1 ص 229)
شهزادۀ جهرم که تابع اردشیر بابکان بود. (از فهرست ولف ص 235) : یکی نامور بود نامش تباک ابا آلت و لشکر و رای پاک که بر شهر جهرم بد او پادشا جهاندیده باداد و فرمانروا. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1939). ولیکن پراندیشه شه از تباک دلش گشت از آن پیر پرترس و باک. فردوسی (ایضاً ص 1940). برفت از میان بزرگان تباک تن اردوان را ز خون کرد پاک. فردوسی (ایضاً ص 1943). معین آرد: ’تباک پادشاه جهرم، این نام در کارنامۀ اردشیر پاپکان به پهلوی ’بواک’ و ’بونک’ خوانده میشود و در هر حال حرف اول آن ’ب’است نه ’ت’ و بنابراین ’بناک’ اصح است. ’ (مزدیسنا وتأثیر آن در ادبیات پارسی چ 1 ص 229)
میمون و مبارک. (آنندراج). میمنت گرفته و خجسته و مبارک. (ناظم الاطباء). بابرکت. و با میمنت و خجسته و با سعادت و مبارک. (ناظم الاطباء) : و چون بار آید شهر را خوازه بندند به سبب آمدن از آنجای متبرک و این نور را در ولایتهای دیگر نور بخارا خوانند. (تاریخ بخارا) ، مقدس وپاک. (ناظم الاطباء) : و روز جمعه سیوم مزار متبرک جام را فخیم اقبال ساخت. (ظفرنامۀ یزدی)
میمون و مبارک. (آنندراج). میمنت گرفته و خجسته و مبارک. (ناظم الاطباء). بابرکت. و با میمنت و خجسته و با سعادت و مبارک. (ناظم الاطباء) : و چون بار آید شهر را خوازه بندند به سبب آمدن از آنجای متبرک و این نور را در ولایتهای دیگر نور بخارا خوانند. (تاریخ بخارا) ، مقدس وپاک. (ناظم الاطباء) : و روز جمعه سیوم مزار متبرک جام را فخیم اقبال ساخت. (ظفرنامۀ یزدی)
پاک و منزه و این صفت خاص است به خدا. (آنندراج). منزه و این صفت خاص به خداست. (ناظم الاطباء) ، مرتفع. (ذیل اقرب الموارد) ، مقدس و پارسا و محترم، مشهور و نامدار، خجسته و سعادتمند. (ناظم الاطباء)
پاک و منزه و این صفت خاص است به خدا. (آنندراج). منزه و این صفت خاص به خداست. (ناظم الاطباء) ، مرتفع. (ذیل اقرب الموارد) ، مقدس و پارسا و محترم، مشهور و نامدار، خجسته و سعادتمند. (ناظم الاطباء)
اشوند فریسته فرخنده مبارک میمون: و چون باز آید شهر را خوازه بندند بسبب آمدن از آنجای متبرک و این نور را در ولایتهای دیگر نور بخارا خوانند، مقدس و روز جمعه سیوم مزار متبرک جام را مخیم اقبال ساخت
اشوند فریسته فرخنده مبارک میمون: و چون باز آید شهر را خوازه بندند بسبب آمدن از آنجای متبرک و این نور را در ولایتهای دیگر نور بخارا خوانند، مقدس و روز جمعه سیوم مزار متبرک جام را مخیم اقبال ساخت