جدول جو
جدول جو

معنی متبارز - جستجوی لغت در جدول جو

متبارز
(مُ تَ رِ)
آن که بیرون آید برای جنگ دیگر. (آنندراج). دو حریف بیرون آینده از جماعتهای خود برای جنگیدن با هم. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبارز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه برای جنگ با کسی به میدان آید، جنگاور، جنگجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبارز
تصویر تبارز
مبارزه کردن، نبرد کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
با یکدیگر بیرون شدن بجنگ. (زوزنی). بیرون آمدن دو حریف از جماعت خود برای جنگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از ناظم الاطباء). بر روی یکدیگر برون شدن بجنگ. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ رِ)
پاک و منزه و این صفت خاص است به خدا. (آنندراج). منزه و این صفت خاص به خداست. (ناظم الاطباء) ، مرتفع. (ذیل اقرب الموارد) ، مقدس و پارسا و محترم، مشهور و نامدار، خجسته و سعادتمند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ)
معارضه کننده با هم یکدیگر را. (آنندراج). با هم خصومت کننده و با هم مقابلی کننده، حریف جاه و منصب. (ناظم الاطباء). و رجوع به تباری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تبارز
تصویر تبارز
با یکدیگر بیرون شدن بجنگ، بر روی یکدیگر برون شدن به جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه با کسی بجنگ و نبرد پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبارک
تصویر متبارک
آفریکان اناهید پاک منزه (خاص خدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبارک
تصویر متبارک
((مُ تَ رَ))
پاک، منزه (خاص خدا)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
((مُ رِ))
رزمنده، جنگجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
جنگاور، چالشگر، رزمنده، ستیزنده
فرهنگ واژه فارسی سره
خجسته، سعد، فرخنده، میمون
متضاد: گجسته
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
مقاتلٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
Embattled, Militant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
en guerre, militant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
处于困境的 , 好斗的 , 激进分子
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
戦っている , 戦闘的な , 戦闘的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
যুদ্ধরত , যোদ্ধা , যোদ্ধা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
katika vita, mpiganaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
สู้รบ , นักรบ , นักรบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
لڑائی میں , جنگجو , جنگجو
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
전투 중인 , 전투적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
בקרב , לוחם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
en batalla, militante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
savaş halindeki, militan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
berperang, militan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
संघर्षशील , योद्धा , क्रांतिकारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in battaglia, militante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in gevecht, militant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
в бою , воинственный , боевик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
w walce, bojowy, bojownik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
in einen Kampf verwickelt, militant
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
em batalha, militante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
в бою , бойовий , бойовик
دیکشنری فارسی به اوکراینی