نسبت پذیرنده. (آنندراج). منسوب و متعلق و نسبت داده شده. (ناظم الاطباء) ، کسی که دعوی نسبت می کند خواه راست باشد و یا دروغ. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعزی شود
نسبت پذیرنده. (آنندراج). منسوب و متعلق و نسبت داده شده. (ناظم الاطباء) ، کسی که دعوی نسبت می کند خواه راست باشد و یا دروغ. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعزی شود
کوتاه قامت که دست و پایش کوچک و با هم نزدیک باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مرد کوتاه. (اقرب الموارد) : قال ابوزید: قلت لاعرابی ماالمحبنطی قال المتکاکی، قلت ماالمتکاکی قال المتآزف، قلت ما المتآزف قال انت احمق و ترکنی و مر. (منتهی الارب) ، مکان تنگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، مرد بدخو و تنگدل. (منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد) (از آنندراج) ، ضعیف و ترسو. (از اقرب الموارد) ، خانه های پیوسته بهم، چادرهای نزدیک بهم. (ناظم الاطباء)
کوتاه قامت که دست و پایش کوچک و با هم نزدیک باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مرد کوتاه. (اقرب الموارد) : قال ابوزید: قلت لاعرابی ماالمحبنطی قال المتکاکی، قلت ماالمتکاکی قال المتآزف، قلت ما المتآزف قال انت احمق و ترکنی و مر. (منتهی الارب) ، مکان تنگ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، مرد بدخو و تنگدل. (منتهی الارب) (از ذیل اقرب الموارد) (از آنندراج) ، ضعیف و ترسو. (از اقرب الموارد) ، خانه های پیوسته بهم، چادرهای نزدیک بهم. (ناظم الاطباء)
از ’ج زء’، پاره پاره گردیده. (آنندراج). جزٔجزٔشده. (ناظم الاطباء) ، پاره پاره گردنده. (فرهنگ فارسی معین) ، تجزیه شونده. (فرهنگ فارسی معین) : و این صنع بر این جوهر متجزی متکثر که جسم است به فرمان کسی افتاده تا بدین هیأت شده است. (جامعالحکمتین از فرهنگ فارسی ایضاً). و رجوع به تجزی و مادۀ قبل شود، (اصطلاح اصولی) کسی که قائل به تجزیه در اجتهاد است یعنی در برخی از مسائل شرعی مجتهد باشد و تواند آنها را به استناد دلائل لازم، استخراج و استنباط کند. (از فرهنگ علوم سیدجعفر سجادی)
از ’ج زء’، پاره پاره گردیده. (آنندراج). جزٔجزٔشده. (ناظم الاطباء) ، پاره پاره گردنده. (فرهنگ فارسی معین) ، تجزیه شونده. (فرهنگ فارسی معین) : و این صنع بر این جوهر متجزی متکثر که جسم است به فرمان کسی افتاده تا بدین هیأت شده است. (جامعالحکمتین از فرهنگ فارسی ایضاً). و رجوع به تجزی و مادۀ قبل شود، (اصطلاح اصولی) کسی که قائل به تجزیه در اجتهاد است یعنی در برخی از مسائل شرعی مجتهد باشد و تواند آنها را به استناد دلائل لازم، استخراج و استنباط کند. (از فرهنگ علوم سیدجعفر سجادی)