جدول جو
جدول جو

معنی مبکر - جستجوی لغت در جدول جو

مبکر(مُ کِ)
باران اول و سمی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ازمحیط المحیط). نخستین باران بهار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مبکر(مُ بَکْ کِ)
پگاه برخیزاننده و پگاه آینده. (آنندراج). پگاه برخیزاننده، کننده هر چیزی در پگاه. (ناظم الاطباء) ، سفرکننده خصوصاً در شب و نزدیک صبح. (ناظم الاطباء) (ازفرهنگ جانسون) ، کارگری که مداومت بر کار کند، زیرک در کار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مبکر
پگاه خیزاننده، پگاه آینده
تصویری از مبکر
تصویر مبکر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبذر
تصویر مبذر
کسی که مال خود را بیهوده خرج کند، اسراف کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مذکر
تصویر مذکر
به یادآورنده، وعظ کننده، واعظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مذکر
تصویر مذکر
مرد، نرینه، در علوم ادبی کلمه ای که در آن علامت تانیث نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبار
تصویر مبار
رودۀ گوسفند که آن را از گوشت قیمه کرده و برنج پر می کردند و می پختند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منکر
تصویر منکر
کسی که امری را باور یا اقرار نمی کند، انکار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبتکر
تصویر مبتکر
کسی که چیز تازه ای به وجود بیاورد، ابتکار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبصر
تصویر مبصر
با بصیرت، کنایه از پیشگو
دانش آموزی که از جانب معلم به حفظ نظم در کلاس می پردازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکبر
تصویر مکبر
اذان گوینده در نماز جماعت، تکبیر گوینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبار
تصویر مبار
مبرت ها، عطایا، بخششها، جمع واژۀ مبرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منکر
تصویر منکر
کار یا رفتار ناپسند، بد و ناشایست، نکیر، زشت
نیرومند
ناشناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسکر
تصویر مسکر
چیزی که سکر و مستی بیاورد، مستی آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماکر
تصویر ماکر
مکر کننده، فریب دهنده، فریبنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبشر
تصویر مبشر
بشارت دهنده، مژده دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفکر
تصویر مفکر
فکر کننده، اندیشه کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبصر
تصویر مبصر
دیده شده، مشهود، منظور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبتر
تصویر مبتر
خراب، ناقص، ناتمام
فرهنگ فارسی عمید
جمع مبره، بخشش ها چرب روده چرغند جگر آکند عصیب: تا هفته و سال باشد و لیل و نهار ده چیز بخانه تو بادا بسیار: نان و عسل و روغن و دوشاب و برنج مخسیر و قدید و دنبه و پیه و مبار. (بسحاق اطعمه) جمع مبرت عطایا بخششها: و از جانب سلطان بانواع مبار و انعامات بسیار اختصاص یافت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبصر
تصویر مبصر
آنکه ظاهر و نمایان می کند و نیز نظر کننده و شناسنده، با بصیرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبشر
تصویر مبشر
خبر خوش رساننده، مژده دهنده، نویدگر
فرهنگ لغت هوشیار
خوابگاه شتران، نام جایگاهی در مدینه که هنگام درآمدن بدان اشتر پیامبر (ص) آن جای بر زمین نشسته است جای خواب شتران جمع مبارک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبکار
تصویر مبکار
زود رس خرما بن زود رس، زود رویا زمین زود رویا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبکل
تصویر مبکل
آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبکی
تصویر مبکی
گریاننده
فرهنگ لغت هوشیار
دم بریده، بی فرزند، دشمن، ویران، نارسا بنگرید به مبتر دم بریده، بی فرزند، ناقص: و بیرون از جزوی چند مبترکه بعد از مدتی مدید بر دست بعضی از مزارعان کوهپایه ها بمن رسیده بود نداشتم. دم بریده، بی فرزند، ناقص: و بیرون از جزوی چند مبترکه بعد از مدتی مدید بر دست بعضی از مزارعان کوهپایه ها بمن رسیده بود نداشتم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبتکر
تصویر مبتکر
ابتکار کننده، نو آور ابتکار شده، نوآورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبخر
تصویر مبخر
دود داده بخور کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبذر
تصویر مبذر
اسراف کننده و بی محل و بیدریغ خرج کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماکر
تصویر ماکر
فریبنده و بد سگال، خدعه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکر
تصویر تبکر
تقدم، پیش شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذکر
تصویر مذکر
مرد، مقابل مونث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذکر
تصویر مذکر
نرینه، نر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبتکر
تصویر مبتکر
نوآور
فرهنگ واژه فارسی سره