جدول جو
جدول جو

معنی مبغولاء - جستجوی لغت در جدول جو

مبغولاء(مَ)
گلۀ استران. (آنندراج). جمع واژۀ بغل. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ)
جمع واژۀ صغیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جمعصغیر، به معنی خرد. (آنندراج). رجوع به صغیر شود
لغت نامه دهخدا
(مَفْ)
پیل ریزگان. (منتهی الارب). پیل بچگان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ بَوْ وَءْ)
مقام و مسکن و محل اقامت کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
تیر که بدان دوراندازی و بلندافکنی آموزند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مبذولات
تصویر مبذولات
جمع مبذوله، بخشیده ها پذیرفته ها جمع مبذوله (مبذول)
فرهنگ لغت هوشیار