جدول جو
جدول جو

معنی مبربر - جستجوی لغت در جدول جو

مبربر
(مُ بَ بِ)
از ’ب رر’، شیر بیشه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اسد. (ذیل اقرب الموارد) شیر. اسد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مبرور
تصویر مبرور
عنوانی برای فرد فوت کرده، شادروان، پذیرفته شده و مقبول از جانب خدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بربر
تصویر بربر
وحشی، ویژگی حیوانی که اهلی نشده و از انسان گریزان باشد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ تَ / تِ)
آنکه خبر از جایی بجای دیگر برد. پیغامبر. حدیث گزار، سخن چین. نمام
لغت نامه دهخدا
(حُ بُ بُ)
کلمه ای که بدان گوسفند را به دوشیدن خوانند. رجوع به حبر و حبرحبر شود
لغت نامه دهخدا
(حَ بَ بَ)
یحبور. حبریر. حبرور. شوات بچه. جوجۀ هوبره. بچۀ حباری، شتر نر ریزه، کوتاه بالای ناکس: مااصاب منه حبربراً. (منتهی الارب). هیچ چیز. چیزی اندک
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نکویی کرده شده. (غیاث) (آنندراج). مأخوذ از تازی، نیکویی کرده شده و پسندیده، مقبول در نزد خدا. (ناظم الاطباء). پذیرفته شده. قبول شده. مقبول. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
در گهش کعبه شد که طاعت خلق
چون به سنت کنند مبرور است.
مسعودسعد.
- حج مبرور، حج مقبول. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
، مرحوم. (ناظم الاطباء). شادروان: مرحوم مغفور مبرور جنت مکان خلد آشیان فلان... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، گفتار راست. (ناظم الاطباء).
- بیع مبرور، بیعی که در آن شبهه و خیانت و دروغ نباشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
دهی از دهستان ’کرچمبو’ است که در بخش ’داران’ شهرستان فریدن واقع است و 535 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مبرور
تصویر مبرور
نکویی کرده شده، پسندیده، مقبول در نزد خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بربر
تصویر بربر
بربرنگاه کردن بکسی مستقیما بچشم او نگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبرور
تصویر مبرور
((مَ))
خوبی دیده، آمرزیده
فرهنگ فارسی معین
((بِ بِ))
حالتی است برای نگاه کردن و آن مستقیم و معنی دار به کسی یا چیزی نگاه کردن است
فرهنگ فارسی معین
مرحوم، روان شاد، شادروان، مقبول، پذیرفته شده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بربر
تصویر بربر
بربريٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بربر
تصویر بربر
Barbarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbare
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بربر
تصویر بربر
варвар
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بربر
تصویر بربر
बर्बर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بربر
تصویر بربر
وحشی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بربر
تصویر بربر
বর্বর
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بربر
تصویر بربر
mwitu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بربر
تصویر بربر
야만인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بربر
تصویر بربر
野蛮人
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بربر
تصویر بربر
ברברי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بربر
تصویر بربر
คนเถื่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بربر
تصویر بربر
Barbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بربر
تصویر بربر
bárbaro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbaro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بربر
تصویر بربر
bárbaro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بربر
تصویر بربر
野蛮人
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بربر
تصویر بربر
варвар
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بربر
تصویر بربر
barbarzyńca
دیکشنری فارسی به لهستانی