- مبرات
مبرت ها، کارهای نیک، جمع واژۀ مبرت
معنی مبرات - جستجوی لغت در جدول جو
- مبرات (مَ بَرْ را)
جمع واژۀ ’مبره’. خیرات و اعمال خیر و دهشته. (ناظم الاطباء). نیکیها. اعمال خیر. کارهای نیک: ابن الجراح او را بفریفت و بطریق مهادات و ملاطفت و انواع مبرات بدست آورد و او را بکشت. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 310). ابواب خیرات و مبرات بر عامۀ خلایق گشاده. (المعجم چ دانشگاه ص 13). پادشاه زاده هولاکو که هر یک را برقدر و منزلت با مبرات و صلاحت باز می گردانید. (جهانگشای جوینی)
- مبرات
خوبیها، نیکویی ها
- مبرات ((مَ بَ رّ))
جمع مبره، خیرات و اعمال خیر
- مبرات
نیکی ها، اعمال خیر، خوبی ها، نیکویی ها، خیرها، مبرت ها، عطایا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سَ)
لغت نامه دهخدا
برابری و نبرد کردن با کسی در کاری. همچشمی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : پلنگ کبر او که با شیر فلک مبارات می کرد بر دست روباه مکر و خدیعت روزگار گرفتار آمد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 164). عدد رؤوس ایشان با اقطار باران نیسان مبارات می نمود. (جهانگشای جوینی). و الحق بروج آن با فلک البروج در مبارات آمده. (جهانگشای جوینی). بعد از این ترا از ممارات و مبارات کشتی معاف داشتم. (جهانگشای جوینی). رجوع به مباراه شود، (اصطلاح فقهی) نوعی طلاق است مانند طلاق خلع و اختلاف آن با خلع آن است که اولاً در مبارات کراهت از دو طرف است. یعنی زن و مرد هر دو مایل بزندگی باهم نیستند در صورتی که در طلاق خلع زن از مرد کراهت دارد و دیگر اینکه در طلاق خلع مالی را که زن به شوهر می بخشد جائز است عین مهر باشد یا کمتر و یا بیشتر ازآن، و در طلاق مبارات مال نباید زائد بر مهر باشد
(مُ دَبْ بِ)
لغت نامه دهخدا
تدبیرکنندگان. چاره گران. جمع واژۀ مدبره. رجوع به مدبر و مدبره شود، فرشتگان و قوا. (از ناظم الاطباء). فرشتگانی که از آسمان فرودآیند. (فرهنگ خطی) ، در فلسفۀ اشراق، نفوس فلکیه و انسیه. (فرهنگ علوم عقلی). رجوع به حکمت اشراق ص 147 و 153 شود.
- مدبرات انواع، ارباب انواع. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق ص 200 شود.
- مدبرات سفلیه، نفوس ناطقه. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق شود.
- مدبرات علویه، نفوس ناطقۀ فلکیه و عقول مجردۀ عرضیه. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق ص 152 شود
- مدبرات انواع، ارباب انواع. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق ص 200 شود.
- مدبرات سفلیه، نفوس ناطقه. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق شود.
- مدبرات علویه، نفوس ناطقۀ فلکیه و عقول مجردۀ عرضیه. رجوع به فرهنگ علوم عقلی و حکمت اشراق ص 152 شود
جمع مسره، شادی ها خرمی ها دوشش ها جمع مسرت شادیها سرورها: زمام تصرفی در مصالح و مفاسد و مسرات و مساآت در دست اختیار ایشان بدان جهت نهادند
جمع مبشره، مژده دادگان مژده یافتگان، جمع مبشره، مژده دهندگان، بادهای باران انگیز جمع مبشره، جمع مبشره: مژده دهنده ها، معجزات رسول ص پیش از نبوت مقابل معجزات بینات: مبشرات آنست (معجزاتی است) که پیش از ظهور خورشید رسالت او (پیامبر ص) ظاهر شده است
جمع مبرزه، هویدا ها آشکار ها، جمع مبرزه، سر آمدان جمع مبرزه، جمع مبرزه
جمع مبرده، سردکن ها، خنکی ها سردی ها جمع مبرده. سرد کننده ها، ادویه سرد که بمزاج سردی بخشند
جمع مدبره، کاردانان چاره یابان روان های سپهری و زمینی در فرزان روشن گشت جمع مدبره (مدبر) : تدبیر کنندگان، نفوس فلکیه وانسیه. یا مدبرات انواع. ارباب انواع. یا مدبرات سفلیه. نفوس ناطقه. یا مدبرات علویه. نفوس ناطقه فلکیه، عقول مجرده عرضیه
