- مبالغ
- وجوه، پولها، زرهای بسیار
معنی مبالغ - جستجوی لغت در جدول جو
- مبالغ ((مَ لِ))
- جمع مبلغ، مقدارها، وجوه، پول ها
- مبالغ
- مبلغ ها، اندازه ها و مقادیری از پول، حد رسیدن ها، جای رسیدن ها، حد و نهایت چیزها، جمع واژۀ مبلغ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در فارسی: مبالغه و مبالغت: کوش، گزافکاری گزافگویی مکیس مکاس بسیار کوشیدن، زیاده روی کردن، کوشش بسیار، زیاده روی: ... اگر وصف آن چنانچه راویان از دیده باز میگویند نوشته شود البته بر مبالغه و اغراق محمول افتد، صفات نیک و بد شخص یا شی را بطریقی بیان کردن که مستبعد یا محال نماید توضیح مبالغه (بمعنی اعم) بر سه نوع است: الف - تبلیغ یا مبالغه بمعنی اخص. ب - اغراق. ج - غلو
زیاده روی، اغراق، غلو
اغراق، در ادبیات در فن بدیع افراط و زیاده روی در مدح کسی یا چیزی تا جایی که محال به نظر نیاید و اگر محال به نظر آید آن را غلو گویند، در امری کوشش کردن، در کاری کوشیدن
Overstatement
exagero
Übertreibung
przesada
преувеличение
перебільшення
overdrijving
exageración
exagération
esagerazione
अतिशयोक्ति
pernyataan berlebihan
הַגְזָמָה
chumvi kupita kiasi
การพูดเกินจริง
অতিরঞ্জন
مبالغةٌ
مبالغہ
بنهایت رسیدن آن
هر چه باشد
فکر کردن در امری اندیشیدن، اهتمام کردن، یا بی مبالات. بدون تفکر بی اندیشه: و از اقدام بی تحاشی آن قوم بر قصد ولایت چنو پادشاهی قادر و قاهر و اقتحام بی مبالات آن جماعت در غمار دیار... شکسته شد، بی قید و بند سهل انگار: ... هنرمند خوبی است لیکن در کارهایش کمی بی مبالاتی است
آوازه گر، فرارسان
رسا، کافی، بسنده، رسنده، بحد بلوغ رسیده