- مبادله
- داد و ستد، هم گهولی، گهولش
معنی مبادله - جستجوی لغت در جدول جو
- مبادله
- با کسی چیزی بدل کردن، چیزی عوض چیز دیگر گرفتن
- مبادله
- معاوضه، تاخت زدن پایاپای
- مبادله ((مُ دِ لِ یا لَ))
- دو چیز را با هم عوض کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم چندی
لعن و نفرین کردن به یکدیگر
نزاع و خصومت کردن، با هم جدال کردن، ستیزه، دشمنی، سورۀ پنجاه و هشتم قرآن کریم دارای بیست و دو آیه
برابر کردن، هم وزن کردن دو چیز، اندازه گرفتن میان دو چیز، هم چندی
فرو گرفتن ناگاه گرفتن
مبادرت در فارسی: یازش، شتاب شتابی کردن، دلیری کردن، پیشی پیشی گرفتن پیشی گرفتن سبقت گرفتن، شتاب کردن تعجیل نمودن، اقدام بامری کردن، پیشی سبقت: ... پادشاهی را بمکان او مفاخرت است و دولت را بخدمت او مباردت، تعجیل شتاب، اقدام
مبادات در فارسی: آشکار کردن نمایاندن، کین نمایی آشکار کردن دشمنی
همدیگر را نفرین کردن
یکدیگر را زدن زد و خورد
زنا شویی، گای
مباسله در فارسی: تاخت و تاز تاختن حمله کردن در جنگ
پیکار سخت کردن با یکدیگر، خصومت، جدال، کشمکش
برابری، هم سنگی، توازن
((مُ دَ لَ یا دِ لِ))
فرهنگ فارسی معین
هم وزن کردن دو چیز، برابر کردن، برابری، هموزنی، در ریاضی دو عبارت جبری که به ازاء مقادیر معین صحیح باشد
Contention
Equation
contenda
equação
Gleichung
Auseinandersetzung
równanie
kontrowersja
уравнение
рівняння
суперечка
geschil
vergelijking
ecuación