- مباحته(سَ کَ)
خوردن آب بی آمیغ چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، مخالصه. (تاج المصادر بیهقی). دوستی ساده و بی آمیغ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، دشمنی پیدا کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، باحت دابته بالضریع، ستور خود راضریع تنها خورانیدن و مانند آن. (منتهی الارب). خورانیدن ستور خود را ضریع و مانند آن. (ناظم الاطباء)
