جدول جو
جدول جو

معنی مبئس - جستجوی لغت در جدول جو

مبئس
(مُ ءِ)
بسختی رسنده. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بئس
تصویر بئس
زشت، بد
فرهنگ فارسی عمید
(مُ بَنْ نِ)
آن که پس ماند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بِءْسْ)
بلا. (منتهی الارب). سختی.
- بنات بئس، بلاها. (منتهی الارب). دواهی. (اقرب الموارد). پیش آمدهای سخت
لغت نامه دهخدا
عربی، فعل) کلمه ذم. (منتهی الارب). و آن فعل ماضی جامد است. (از اقرب الموارد). فعل ذم در برابر نعم و آن فعل ماضی و جامد است و جز ماضی از آن صرف نشود و اسم آن مخصوص به مدح گفته میشود، چنان که بئس الرجل زید، بد مردی است زید، الرجل فاعل آن و زید اسم مخصوص به مدح است و فاعل این فعل مقرون به لام جنس یا مضاف است به کلمه ای که با ال شروع شده باشد مثل بئس قاضی السوء زید، یا مضاف به مضاف همراه ’ال’ است مانند ساء قاضی احکام الظلم زید، و فاعل آن وجوباً ضمیر متصل است وقتی که مفسر به نکرۀ منصوبۀ تمییز باشد مثل بئس ربعاً دارنا.
- بئس العذاب، عذاب شدید. (از اقرب الموارد).
- بئس القرین، هم نشین بد. (ناظم الاطباء).
- بئس المصیر، دوزخ. (ناظم الاطباء). سرنوشت بد
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ)
متحیرو حیران، اندوهگین و شکسته خاطر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اندوهگین. (متن اللغه) ، ناامید. (آنندراج) ، ساکت از غم و اندوه. (ناظم الاطباء) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(مَ خَ)
زمین دیم. ج، مباخس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به بخس شود
لغت نامه دهخدا
(مُ نِ)
گریزنده از شرو بدی. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ ءِ)
بسیار آوازکننده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ ءِ)
کاره. (منتهی الارب) (آنندراج). کراهت دارنده. (ناظم الاطباء) ، اندوهگین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَءْ ءِ)
شیر درنده. (از منتهی الارب). اسد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُتْ تَ ءِ)
ناامید و مأیوس. (ناظم الاطباء). افسرده و ناامید. (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(ءِ)
مایس. رجوع به مایس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مبتئس
تصویر مبتئس
اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بئس
تصویر بئس
بلا، سختی، عذاب سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبلس
تصویر مبلس
نومید، اندوهگین دلشکسته، سرگردان هاژ هاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبنس
تصویر مبنس
گریزنده از شر و بدی
فرهنگ لغت هوشیار
شبیه باش، بمان
فرهنگ گویش مازندرانی