جدول جو
جدول جو

معنی مایعه - جستجوی لغت در جدول جو

مایعه
در تازی مائعه مونث مائع آبگونه مونث مایع جمع مایعات
تصویری از مایعه
تصویر مایعه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضایعه
تصویر ضایعه
تباهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
چو، رواگه، دهان زد، سخن پراکنی
فرهنگ واژه فارسی سره
مونث شائع سرت برزبانی چکاچک درو مونث شایع خبری که شیوع یافته (راست یا دروغ)، جمع شایعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رایعه
تصویر رایعه
رایع، شگفت آور، زیاد، پربرکت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
خبر معمولاً نادرستی که شیوع پیدا کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضایعه
تصویر ضایعه
فاجعۀ مهم به ویژه بر اثر فوت کسی، ضایع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبایعه
تصویر مبایعه
مبایعت، با هم خرید و فروش کردن، بیعت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضایعه
تصویر ضایعه
از دست رفته، تلف شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانعه
تصویر مانعه
مانعه در فارسی: مونث مانع بنگرید به مانع مونث مانع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایله
تصویر مایله
مائله در تازی مونث مائل بنگرید به مایل مونث مایل
فرهنگ لغت هوشیار
خوردنی، خوانی که برآن طعام باشد، یا مائده خرگهی. نعیم بهشتی نعیم آسمانی. یا مائده مسیح. روایت کنند که تا مدتی هر روز بوسیله ابر خوانی برعیسی ع نازل میشد و درآن ماهیی بود بریان بی خار که روغن ازو می چکید. نزدیک سر آن نمک و متصل به دم آن سرکه و بر حوالی خوان انواع تره ها چیده بود و پنج گرده نان بر یکی روغن زیتون بردیگری عسل برسوم روغن زرد برچهارم پنیر و بر پنجم قدید (گوشت بریان) بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایچه
تصویر مایچه
عضله
فرهنگ لغت هوشیار
مبایعه و مبایعت در فارسی: خرید و فروش، سر سپردن هم پیمان شدن خرید و فروش کردن، بیعت کردن، خرید و فروش، بیعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشایعه
تصویر مشایعه
با کسی دوستی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضیعه
تصویر مضیعه
مضیعه در فارسی تباهجای نابود گاه جای تباهی محل هلاکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
((یِ عَ یا عِ))
مؤنث شایع. خبری که شیوع یافته باشد، جمع شایعات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضایعه
تصویر ضایعه
((یِ عَ یا عِ))
از دست رفته، تلف شده، تباه شده، فاسد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مایده
تصویر مایده
((یِ دَ یا دِ))
خوردنی، خوان، سفره، جمع مائدات. موائد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبایعه
تصویر مبایعه
((مُ یِ عِ))
خرید و فروش کردن، بیعت کردن، خرید و فروش، بیعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
Gossip, Rumor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
сплетня , слух
دیکشنری فارسی به روسی
Klatsch, (DE) Gerücht
دیکشنری فارسی به آلمانی
плітка , чутка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
pettegolezzo, (IT) voce
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
roddel, (NL) gerucht
دیکشنری فارسی به هلندی
अफवाह , अफवाह
دیکشنری فارسی به هندی