جدول جو
جدول جو

معنی مألک - جستجوی لغت در جدول جو

مألک(مَءْ لُ)
از ’ال ک’، پیغام. مألکه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مالک
تصویر مالک
(پسرانه)
ارباب، از نامهای خداوند، آنکه دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، نام فرشته ای که نگهبان دوزخ است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مالک
تصویر مالک
کسی که صاحب چیزی باشد و می تواند در آن تصرف کند
کسی که دارای زمین کشاورزی و کارگر و رعیت بسیار است
ارباب
از نام های خداوند
نگهبان جهنم، مالک دوزخ
عزرائیل، ملک الموت
فرهنگ فارسی عمید
(مَ لَ)
دارایی و هر آنچه دارا و مالک باشند. (ناظم الاطباء). دارایی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مایملک
لغت نامه دهخدا
(مَءْ لی ی)
رجوع به ماءلوّ شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ءَ لَ / مَءْ لَ)
مؤنث مأل (م ء / م ءل ) . (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به مأل شود
لغت نامه دهخدا
(مَءْ)
از ’ال ک’، دیوانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مانند مألوق به معنی دیوانه است و کاف بدل از قاف است. (از ذیل اقرب الموارد) ، رسول و ایلچی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
(مَءْ لُوو)
از ’ال و’، مشکی که به درخت الاء دباغت یافته باشد. (آنندراج) : سقاء مألو، مشکی که به درخت الاء دباغت یافته باشد. مألی ّ. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مألوء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَءْ لَ)
جای الفت. (منتهی الارب). جای الفت و جایی که انسان بدان خو گرفته. (ناظم الاطباء). آنچه انسان بدان الفت گیرد. (از اقرب الموارد) ، درخت بسیاربرگ که شکار بدان فریب شود. (منتهی الارب). درخت بسیاربرگ که شکار بدان خو گرفته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَءْ کَ)
طعام و خوردنی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، مآکل. (ناظم الاطباء) ، کسب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). مکسب. (ذیل اقرب الموارد) ، خوردنگاه. خوردن جای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(سَ لَ بَ)
خوردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اکل. رجوع به اکل شود، معدوم ساختن و منه الحدیث: الحسد یأکل الایمان کما تأکل النار الحطب. (منتهی الارب). فانی و نابود کردن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَءْ لُ / لَ کَ)
پیغام. مألک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
خداوند، کسی که دارای چیزی باشد و بتواند در آن تصرف کند، خداوند و صاحب و متصرف و دارنده، خداوند رب، دارا و دارنده خویشنیتار خاوند دارا داشتار دارناک، فرمانروا کسی که چیزی را دارا باشد و تواند در آن تصرف کند خداوند دارا صاحب جمع مالکین: خطی طلب که توی مالک ممالک قرب کجا بری دم مردن قباله املاک ک (وحشی. چا. امیر کبیر. 226)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالک
تصویر مالک
((لِ))
صاحب، دارنده، حاکم، پادشاه، نگهبان دوزخ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالک
تصویر مالک
Owner, Proprietor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مالک
تصویر مالک
propriétaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مالک
تصویر مالک
เจ้าของ , เจ้าของ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مالک
تصویر مالک
בַּעַל , בעלים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مالک
تصویر مالک
pemilik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مالک
تصویر مالک
所有者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مالک
تصویر مالک
所有者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مالک
تصویر مالک
mmiliki
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مالک
تصویر مالک
소유자
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مالک
تصویر مالک
mal sahibi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مالک
تصویر مالک
владелец , владелец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مالک
تصویر مالک
মালিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مالک
تصویر مالک
मालिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مالک
تصویر مالک
proprietario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مالک
تصویر مالک
propietario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مالک
تصویر مالک
Eigentümer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مالک
تصویر مالک
eigenaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مالک
تصویر مالک
власник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مالک
تصویر مالک
właściciel
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مالک
تصویر مالک
proprietário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مالک
تصویر مالک
مالک , مالک
دیکشنری فارسی به اردو