علی بن محمد بن حبیب بصری مکنی به ابوالحسن (364-450 هجری قمری) از علماء و فقها و قضات مشهور عصر خویش بود. در بصره تولد یافت و در همانجا از ابوالقاسم صیمری و به بغداد از ابوحامد اسفراینی علم فقه آموخت و در شهرهای بسیار عهده دار منصب قضا شد. سرانجام دربغداد اقامت گزید و در زمان القائم بامرالله عباسی عنوان قاضی القضات یافت و در پیش خلفا منزلتی رفیع به دست آورد. ماوردی از فقهای شافعی بود و به مذهب اعتزال تمایل داشت. وی در بغداد وفات یافت و در ’باب حرب’ مدفون گردید. او را تألیفات بسیار است از آن جمله: ادب الدنیا و الدین. الاحکام السلطانیه. العیون و النکت. الحاوی در فقه شافعی. نصیحهالملوک. فی سیاسه الحکومات. اعلام النبوه. معرفهالفضائل. الامثال والحکم. الاقناع در فقه. قانون الوزاره و سیاسه الملک و جز اینها. و رجوع به وفیات الاعیان و اعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 146و روضات الجنات ص 483 و معجم المطبوعات ص 1611 شود
علی بن محمد بن حبیب بصری مکنی به ابوالحسن (364-450 هجری قمری) از علماء و فقها و قضات مشهور عصر خویش بود. در بصره تولد یافت و در همانجا از ابوالقاسم صیمری و به بغداد از ابوحامد اسفراینی علم فقه آموخت و در شهرهای بسیار عهده دار منصب قضا شد. سرانجام دربغداد اقامت گزید و در زمان القائم بامرالله عباسی عنوان قاضی القضات یافت و در پیش خلفا منزلتی رفیع به دست آورد. ماوردی از فقهای شافعی بود و به مذهب اعتزال تمایل داشت. وی در بغداد وفات یافت و در ’باب حرب’ مدفون گردید. او را تألیفات بسیار است از آن جمله: ادب الدنیا و الدین. الاحکام السلطانیه. العیون و النکت. الحاوی در فقه شافعی. نصیحهالملوک. فی سیاسه الحکومات. اعلام النبوه. معرفهالفضائل. الامثال والحکم. الاقناع در فقه. قانون الوزاره و سیاسه الملک و جز اینها. و رجوع به وفیات الاعیان و اعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 146و روضات الجنات ص 483 و معجم المطبوعات ص 1611 شود
ژان باتیست. سیاح فرانسوی که در سال 1605 میلادی در پاریس متولد شد. وی فرزند ’گابریل تاورنیه’ جغرافیادان بود. در اوان جوانی علاقۀ بسیار بسفر پیدا کرد. او هنگامی که بیش از 15 سال نداشت، خانه پدر را بقصد مسافرت و گردش ترک کرد. نخست در اروپای غربی و مرکزی بسیر و سیاحت پرداخت و تا لهستان رفت و سپس به ترکیه سفر کرد و در سال 1632 میلادی به ایران آمد و پس از مراجعت به پاریس بعنوان بازرگان به هندوستان رفت و بسال 1642 به فرانسه بازگشت و چهاربار دیگر بسالهای 1643- 1649، 1652- 1656، 1657- 1662 و 1663- 1668 به کشورهای آسیای جنوبی مسافرت کرد و بسال 1668 پس از مسافرت به دماغۀ امید (جنوب افریقا) با ثروت زیادی به فرانسه بازگشت و مورد توجه و لطف لویی چهاردهم پادشاه فرانسه قرار گرفت و به مقام بارونی نایل گشت و به انتشار سفرنامۀ خود پرداخت ولی در عین حال از امور بازرگانی کناره نگرفت. وی بسال 1689 هنگامی که عازم سفری به آسیا برای بازرگانی بود، در مسکو وفات یافت. در سیاحتنامه هایش از اوضاع ممالک عثمانی و ایران و هند مطالب جالبی آمده است
ژان باتیست. سیاح فرانسوی که در سال 1605 میلادی در پاریس متولد شد. وی فرزند ’گابریل تاورنیه’ جغرافیادان بود. در اوان جوانی علاقۀ بسیار بسفر پیدا کرد. او هنگامی که بیش از 15 سال نداشت، خانه پدر را بقصد مسافرت و گردش ترک کرد. نخست در اروپای غربی و مرکزی بسیر و سیاحت پرداخت و تا لهستان رفت و سپس به ترکیه سفر کرد و در سال 1632 میلادی به ایران آمد و پس از مراجعت به پاریس بعنوان بازرگان به هندوستان رفت و بسال 1642 به فرانسه بازگشت و چهاربار دیگر بسالهای 1643- 1649، 1652- 1656، 1657- 1662 و 1663- 1668 به کشورهای آسیای جنوبی مسافرت کرد و بسال 1668 پس از مسافرت به دماغۀ امید (جنوب افریقا) با ثروت زیادی به فرانسه بازگشت و مورد توجه و لطف لویی چهاردهم پادشاه فرانسه قرار گرفت و به مقام بارونی نایل گشت و به انتشار سفرنامۀ خود پرداخت ولی در عین حال از امور بازرگانی کناره نگرفت. وی بسال 1689 هنگامی که عازم سفری به آسیا برای بازرگانی بود، در مسکو وفات یافت. در سیاحتنامه هایش از اوضاع ممالک عثمانی و ایران و هند مطالب جالبی آمده است
بمعنی عارض شده باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). این کلمه از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. محمد معین در حاشیۀ برهان آرد: از فرهنگ دساتیر ص 239. رجوع به تاور شود
بمعنی عارض شده باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). این کلمه از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. محمد معین در حاشیۀ برهان آرد: از فرهنگ دساتیر ص 239. رجوع به تاور شود
سلسله ای از ملوک طبرستان که نخستین آنان باوندبن شاپوربن کیوس بن قبادبن فیروز بود و آخرین آنان بنام اسپهبد رستم بن شهریار به سال 416 هجری قمری در جنگ با علاءالدوله مقتول شد. ورجوع به چهارمقاله ص 49 و 190 و حبیب السیر چ خیام ج 2ص 418 و 421 و ج 3 ص 335 و 336 و فهرست زامباور شود
سلسله ای از ملوک طبرستان که نخستین آنان باوندبن شاپوربن کیوس بن قبادبن فیروز بود و آخرین آنان بنام اسپهبد رستم بن شهریار به سال 416 هجری قمری در جنگ با علاءالدوله مقتول شد. ورجوع به چهارمقاله ص 49 و 190 و حبیب السیر چ خیام ج 2ص 418 و 421 و ج 3 ص 335 و 336 و فهرست زامباور شود
اسم دیگر شیعۀ آل عباس یا عباسیه است که امامت را بارث بعد از رسول الله حق فرزندان عباس عم آن حضرت میدانستند و ایشان اصحاب عبدالله راوندی می باشند و باید دانست که این فرقه بهیچوجه به ابن راوندی مشهور نسبتی ندارند. از راوندیه جماعتی نیز به الوهیت منصور خلیفه عقیده داشتند. و همین جماعت هستند که سرانجام بنی عباس یعنی فرزندان محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب را بخلافت رساندند. این فرقه از بقایای کیسانیه هستند که بعد از فوت ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه در سال 98 هجری قمری با محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بیعت کردند. راوندیه در ولایات مختلف مخصوصاً بلاد شرق اسلامی نفوذ فوق العاده یافته آن بآن انتظار سرنگون شدن دولت اموی را داشتند و چون گمان ایشان این بود که با انجام سدۀ اول دولت امویان نیز باید سپری شود و پس از صد سال حق به حقدار برسد، در سال 101 نمایندگانی پیش محمد بن علی که لقب امام اختیار کرده و در قریۀ خمیمه از قراء شام ساکن بود فرستادند و با او بامامت و خلافت بیعت کردند، محمد امام نیز بزودی مبلغینی بعراق و خراسان فرستاد تا زشتی اعمال بنی امیه را بر مردم بفهمانند و آنان را بطرف بنی عباس بخوانند. در عهد او و پسرش ابراهیم امام دعات راوندی همه جا مخصوصاً در عراق و خراسان بفعالیت ضد اموی پرداختند و پس از مرگ محمد بن علی امام (124 هجری قمری) جامه های خود را سیاه کرده باسم مسوده معروف شدند. این جماعت که اکثرشان از دهقانان خراسان و نجیب زادگان ایرانی بودند بدستیاری ابومسلم خراسانی و ابوسلمه حفص بن سلیمان خلال همدانی سرانجام دولت اموی را در سال 132 هجری قمری برانداختند و در وقعۀ زاب غلبۀ عنصر ایرانی را بر عرب ثابت و افتتاح دورۀ جدیدی را در تاریخ خلافت و تمدن اسلامی اعلان کردند. فرقۀ بومسلمیه که معتقد به امامت ابومسلم خراسانی و حیات جاوید او بودند شعبه ای از راوندیه محسوب میشوند و همچنین بوکوکیه که شعبه ای از بومسلمیه است و نیز بسلمیه یا خلالیه که امامت را بعد از حسنین و محمد بن الحنفیه و... حق ابوسلمه وزیر و صاحب مؤسس خلافت عباسی میدانستند و همچنین رزامیه که شامل مقنعیه و مبیضه (سپیدجامگان) نیز هست و از معتقدان ابومسلم بودند و مسوده که قبلاً اشارتی رفت و هاشمیه که اصحاب ابوهاشم عبدالله بن محمد بن الحنفیه بودند و بعد از او امامت را بآل عباس منتقل میدانسته اند و هریریه که اصحاب ابوهریرۀ راوندی بودند و به امامت عباس، عم حضرت رسول و ابومسلم اعتقاد داشتند همگی از شعب راوندیه محسوب میشوند. (از خاندان نوبختی ص 64 و 65 و 252 و 256 و 259 و 263). و رجوع به فرق ص 46 و 47، مقالات اشعری ص 21، مفاتیح العلوم خوارزمی ص 23، تبصره ص 423، الکامل ابن اثیر وقایع سال 141، الفصل فی الملل والاهواء و النحل ج 4 ص 187، تاریخ اسلام ص 173 و 174، ضحی الاسلام ج 3 ص 221 و 292، مزدیسنا ص 19، حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 272، اعلام المنجد و تاریخ ادبیات تألیف دکتر صورتگر ص 17 شود
اسم دیگر شیعۀ آل عباس یا عباسیه است که امامت را بارث بعد از رسول الله حق فرزندان عباس عم آن حضرت میدانستند و ایشان اصحاب عبدالله راوندی می باشند و باید دانست که این فرقه بهیچوجه به ابن راوندی مشهور نسبتی ندارند. از راوندیه جماعتی نیز به الوهیت منصور خلیفه عقیده داشتند. و همین جماعت هستند که سرانجام بنی عباس یعنی فرزندان محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب را بخلافت رساندند. این فرقه از بقایای کیسانیه هستند که بعد از فوت ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه در سال 98 هجری قمری با محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بیعت کردند. راوندیه در ولایات مختلف مخصوصاً بلاد شرق اسلامی نفوذ فوق العاده یافته آن بآن انتظار سرنگون شدن دولت اموی را داشتند و چون گمان ایشان این بود که با انجام سدۀ اول دولت امویان نیز باید سپری شود و پس از صد سال حق به حقدار برسد، در سال 101 نمایندگانی پیش محمد بن علی که لقب امام اختیار کرده و در قریۀ خمیمه از قراء شام ساکن بود فرستادند و با او بامامت و خلافت بیعت کردند، محمد امام نیز بزودی مبلغینی بعراق و خراسان فرستاد تا زشتی اعمال بنی امیه را بر مردم بفهمانند و آنان را بطرف بنی عباس بخوانند. در عهد او و پسرش ابراهیم امام دعات راوندی همه جا مخصوصاً در عراق و خراسان بفعالیت ضد اموی پرداختند و پس از مرگ محمد بن علی امام (124 هجری قمری) جامه های خود را سیاه کرده باسم مسوده معروف شدند. این جماعت که اکثرشان از دهقانان خراسان و نجیب زادگان ایرانی بودند بدستیاری ابومسلم خراسانی و ابوسلمه حفص بن سلیمان خلال همدانی سرانجام دولت اموی را در سال 132 هجری قمری برانداختند و در وقعۀ زاب غلبۀ عنصر ایرانی را بر عرب ثابت و افتتاح دورۀ جدیدی را در تاریخ خلافت و تمدن اسلامی اعلان کردند. فرقۀ بومسلمیه که معتقد به امامت ابومسلم خراسانی و حیات جاوید او بودند شعبه ای از راوندیه محسوب میشوند و همچنین بوکوکیه که شعبه ای از بومسلمیه است و نیز بسلمیه یا خلالیه که امامت را بعد از حسنین و محمد بن الحنفیه و... حق ابوسلمه وزیر و صاحب مؤسس خلافت عباسی میدانستند و همچنین رزامیه که شامل مقنعیه و مبیضه (سپیدجامگان) نیز هست و از معتقدان ابومسلم بودند و مسوده که قبلاً اشارتی رفت و هاشمیه که اصحاب ابوهاشم عبدالله بن محمد بن الحنفیه بودند و بعد از او امامت را بآل عباس منتقل میدانسته اند و هریریه که اصحاب ابوهریرۀ راوندی بودند و به امامت عباس، عم حضرت رسول و ابومسلم اعتقاد داشتند همگی از شعب راوندیه محسوب میشوند. (از خاندان نوبختی ص 64 و 65 و 252 و 256 و 259 و 263). و رجوع به فرق ص 46 و 47، مقالات اشعری ص 21، مفاتیح العلوم خوارزمی ص 23، تبصره ص 423، الکامل ابن اثیر وقایع سال 141، الفصل فی الملل والاهواء و النحل ج 4 ص 187، تاریخ اسلام ص 173 و 174، ضحی الاسلام ج 3 ص 221 و 292، مزدیسنا ص 19، حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 272، اعلام المنجد و تاریخ ادبیات تألیف دکتر صورتگر ص 17 شود