- ماهپاره (دخترانه)
- دارای زیبایی ای چون زیبا یی ماه
معنی ماهپاره - جستجوی لغت در جدول جو
- ماهپاره ((رِ))
- زیبا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قمر مصنوعی
زن خوشگل و زیبا مانند ماه
دستگاهی که از زمین به وسیلۀ موشک به فضا پرتاب می شود و در مدار زمین، ماه یا سیارات دیگر قرار می گیرد و برای ارتباط های تلفنی، تلویزیونی، عکس برداری، هوا شناسی و پاره ای امور دیگر استفاده می شود، قمر مصنوعی
ماهیانه، سرماهی، مشاهره
مهپاره، صاحب جمال، زیبا و خوبرو
((رِ))
فرهنگ فارسی معین
مانند، ماه، زیبا، اجرامی که به مدار زمین پرتاب می شوند جهت انتقال علایم رادیویی و تلویزیونی از نقطه ای به نقطه دیگر در روی زمین، قمر مصنوعی
ماه پاره
زیبا، خوشگل
رهاورد سوغات سفر
چار پاره، زنگهای کوچکی که رقاصان بهنگام رقص در انگشتان کنند و بتناسب ضرب موسیقی آنرا بصدا در آورند، نوعی رقص که در قدیم معمول بوده، نوعی از گلوله ایست که در شکار با تفنگ بکار می رود و معمولا شکارهای سنگین را با آن می زنند
هر چیز که بچهار قطعه تقسیم شده باشد، هر بیتی که بچهار بخش موزون تقسیم شده باشد و سه بخش اول آن مقفی بود و بخش چهارم تابع قافیه قصیده و غزل است، چهار پاره
با مهارت، از روی مهارت و استادی
نشریه ای که ماهی یک بار منتشر می شود
مهیاوه، خوراکی که از ماهی تهیه می شود، مهیوه
ماهانه، ویژگی امری که هر ماه اتفاق می افتد، ویژگی حقوقی که در آخر هر ماه پرداخت شود، در هر ماه، ماهنامه
ریزه کاه: (چند گویی که مهر از و بر دار خویشتن را بصبرده تسکین ک {} کهربا را بکوی تا نبرد چه کند کاه پاره تسکین) (سعدی)
گهواره، گاهواره طفل
حصه و پاره و لختی از کوه را گویند
آنچه ماه در ماه وجه مواجب و مقرری بکسی دهند همچو سالیانه که سال در سال میدهند
خوراکی است که از ماهی اشنه سازند صحنات
مجله یا نشریه که هر ماه یکبار منتشر میشود
ماهانه
با زبردستی و مهارت
زنی بسیار زیبا (همچون ماه)
ماه پاره، زیباروی، خوشگل
شهریه، ماهیانه
گهواره، تختخوابی که کودک را روی آن می خوابانند و تکان می دهند
سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد
رهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه
رهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوراهان، نوارهان، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه
Adeptly, Adroitly