- ماهرانه
با مهارت، از روی مهارت و استادی
معنی ماهرانه - جستجوی لغت در جدول جو
- ماهرانه(هَِ نَ / نِ)
استادانه. با زبردستی. بامهارت. و رجوع به ماهر شود
- ماهرانه
با زبردستی و مهارت
- ماهرانه
استادانه، بامهارت، رندانه، زیرکانه، متبحرانه، مدبرانه
متضاد: ناشیانه
متضاد: ناشیانه
- ماهرانه
بمهارةٍ
- ماهرانه
Adeptly, Adroitly
- ماهرانه
habilement
- ماهرانه
দক্ষভাবে , দক্ষভাবে
- ماهرانه
habilidosamente, habilmente
- ماهرانه
zręcznie, sprawnie
- ماهرانه
ловко
- ماهرانه
майстерно
- ماهرانه
vakkundig
- ماهرانه
geschickt
- ماهرانه
hábilmente
- ماهرانه
abilmente
- ماهرانه
dengan terampil
- ماهرانه
ماہر طریقے سے , ماہر طریقے سے
- ماهرانه
อย่างเชี่ยวชาญ , อย่างชำนาญ
- ماهرانه
בצורה מיומנת , במיומנות
- ماهرانه
熟練して , 巧妙に
- ماهرانه
熟练地 , 灵巧地
- ماهرانه
कुशलता से , कुशलतापूर्वक
- ماهرانه
능숙하게
- ماهرانه
ustaca
- ماهرانه
kwa ustadi, kwa ufanisi
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماهانه، ویژگی امری که هر ماه اتفاق می افتد، ویژگی حقوقی که در آخر هر ماه پرداخت شود، در هر ماه، ماهنامه
(دَ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
منسوب به مادر. آمیخته با مهر و محبت:
من از شفقت سپند مادرانه
به دود صبحدم کردم روانه.
نظامی.
، مانند مادر. همچون مادر. مادروار
من از شفقت سپند مادرانه
به دود صبحدم کردم روانه.
نظامی.
، مانند مادر. همچون مادر. مادروار
(نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
به معنی ماهانه است. ماهگانی. (آنندراج). ماهگانی. ماهیانه و شهریه و مشاهره و ماهیانۀ سپاه. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماهانه شود
آنچه ماه در ماه وجه مواجب و مقرری بکسی دهند همچو سالیانه که سال در سال میدهند
مادروار، مانند مادر، صمیمانه، مهرآمیز