- مانه (دخترانه)
- نام روستایی در نزدیکی بجنورد
معنی مانه - جستجوی لغت در جدول جو
- مانه
- اثاثه خانه اثاث البیت: بدانش بیلفنج نیکی کزین جا نیایند با تو نه خانه نه مانه. (ناصر خسرو. 382)
- مانه ((نَ))
- لوازم خانه
- مانه
- مان، اثاث خانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عصر، دوران
روزگار
یک انار
روزگار، دهر
یک مروارید واحد جمان یک دانه مروارید
نهادک زینهاری دستمردی سپردگانی درستی
نیزه سست خاکروبه، خاک کناد
سقف
بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، سمان، کرک، کراک، سلویٰ، بدبده، ورتیج، وشم
بلدرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، سمان، کرک، کراک، سلویٰ، بدبده، ورتیج، وشم
آرامیدن دست کشیدن از کار
کهنه نوزاد
بلدرچین
دهر، روزگار
بازدارنده، گیر، راهبند
مایه
محرک
ماده، باعث، موجب
باقیمانده، تتمه، باقی، قسط، بقیه
مونث
موی زهار
سرا، آنجائی که در آن آدمی سکنی میکند
هسته، تخم گیاه، بذر