- مانعانه
معوّقٌ
معنی مانعانه - جستجوی لغت در جدول جو
- مانعانه
Obstructively
- مانعانه
de manière obstructive
- مانعانه
kwa njia ya kizuizi
- مانعانه
in modo ostruzionistico
- مانعانه
przeszkadzająco
- مانعانه
препятствующе
- مانعانه
перешкоджаючи
- مانعانه
obstructief
- مانعانه
hinderlich
- مانعانه
obstructivamente
- مانعانه
बाधक रूप से
- مانعانه
阻碍地
- مانعانه
বাধাস্বরূপে
- مانعانه
secara menghalangi
- مانعانه
engelleyici bir şekilde
- مانعانه
방해적으로
- مانعانه
رکاوٹ ڈالنے والے انداز میں
- مانعانه
อย่างขัดขวาง
- مانعانه
בצורה מעכבת
- مانعانه
de forma obstrutiva
- مانعانه
妨げるように
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
عنبر سیاه، دختر آژدهاک ، دختر آستیاگس آخرین پادشاه ماد و همسر کمبوجیه و مادر کوروش پادشاه هخامنشی
ماهانه، ویژگی امری که هر ماه اتفاق می افتد، ویژگی حقوقی که در آخر هر ماه پرداخت شود، در هر ماه، ماهنامه
آنچه به یک دانگ یعنی یک ششم درهم بیرزد، چیزی کم و نزدیک به یک دانگ، برای مثال گرچه مرا هست به خروار فضل / نیست ز دانگانه مرا یک تسو (کمال الدین اسماعیل - ۵۱۹)
همچون مادگان زنانه: تا ز درج گهر گشاید قند گویدش مادگانه لفظی چند... (هفت پیکر. ارمغان 147)
حلوایی است خشک و آنرا از هفت مغز (مغز بادام گردو زردالو شفتالو پسته فندق و چلغوزه) تهیه کنند: کارمن خوب کرد بی صلتی هرکه او طمع مالکانه کند. (ابوالعباس لفا اق. 497)
آنچه ماه در ماه وجه مواجب و مقرری بکسی دهند همچو سالیانه که سال در سال میدهند
