جدول جو
جدول جو

معنی مانستار - جستجوی لغت در جدول جو

مانستار
(نَ / نِ)
صومعه. خانقاه. دیر. زاویه. (دزی ج 2 ص 566). ابن بطوطه ذیل مانستارات قسطنطنیه آرد: مانستار مانند لفظ مارستان است جز آنکه نون در آن مقدم و ’را’ مؤخر است و آن در نزد ایشان همانند زاویه است در پیش مسلمانان. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). و رجوع به سفرنامۀ ابن بطوطه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
ماندنی، پایدار، آنچه پیوسته بر یک حال بماند و تغییر نکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانستگی
تصویر مانستگی
مانند بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مارستان
تصویر مارستان
بیمارستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
شفا خانه، مستشفی، دار الشّفا، بیمارسان، هروانه گه
فرهنگ فارسی عمید
معمار فرانسوی (1598-1666م،) وی آثار زیبایی از هنر معماری در فرانسه بوجود آورد که از آن جمله است، ’هتل وریر ’’ بانگ دوفرانس’، جلوخان ’هتل کارناواله’، قصربلوا و قصر مزون، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
نفس کل را گویند که بعد از عقل کل است، (برهان)، نام نفس ناطقۀ فلک الافلاک است، (انجمن آرا) (آنندراج) مانستار، روح کل و نفس کل که پس از عقل کل باشد، (ناظم الاطباء)، از برساخته های فرقۀآذر کیوان است، و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 265 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
پایدار، با دوام، ماندنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانستگی
تصویر مانستگی
مانندی شباهت
فرهنگ لغت هوشیار
مرکز سرمایه و سود: بهتر ازین مایستانیت نیست سود کن آخر که زیانیت نیست. (نظامی. گنجینه 140)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارستان
تصویر مارستان
پارسی تازی گشته بیمارستان بیمارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانسپار
تصویر جانسپار
فدائی، جان دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
کسی که در جایی اقامت (دایم یا طولانی) کند، پایدار، ماندنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مارستان
تصویر مارستان
((رِ))
بیمارستان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
مستقر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مانستگی
تصویر مانستگی
شباهت، آنالوژی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مانیتور
تصویر مانیتور
نمارویه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
Lastingly, Lingering
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
durablement, persistant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
স্থায়ীভাবে , স্থায়ী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
長持ちして , 長引く
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
持久地 , 持续的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
kwa kudumu, kudumu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
지속적으로 , 지속적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
kalıcı bir şekilde, süregeldi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
secara tahan lama, berlarut-larut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
duradouramente, persistente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
स्थायी रूप से , स्थायी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
durevolmente, persistente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
duraderamente, persistente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
dauerhaft, anhaltend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
duurzaam, aanhoudend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
довготривало , затяжний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
долговечно , затянувшийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
trwale, utrzymujący się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ماندگار
تصویر ماندگار
באופן מתמשך , ממושך
دیکشنری فارسی به عبری