جدول جو
جدول جو

معنی مالیه - جستجوی لغت در جدول جو

مالیه
مربوط به مال، دارایی، امور مالی، کالا، مالیات
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
فرهنگ فارسی عمید
مالیه
پول و وجه نقد، دولت و ثروت
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
فرهنگ لغت هوشیار
مالیه
((یِّ))
مؤنث مالی، وجه نقد و املاک و مستغلات
تصویری از مالیه
تصویر مالیه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مالکه
تصویر مالکه
(دخترانه)
مؤنث مالک، آنکه دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر طایرغسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماریه
تصویر ماریه
(دخترانه)
زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از والیه
تصویر والیه
(دخترانه)
مؤنث والی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالیه
تصویر بالیه
کهنه دیرینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالیه
تصویر عالیه
(دخترانه)
عالی مقام، مؤنث عالی، عنوانی احترام آمیز برای زنان، نام دختر هارون الرشید، به روایتی نام دختر امام هادی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
مونث جالی، غریبانی که از وطن خود هجرت کرده اند، اهل ذمه، جزیه ای که از اهل ذمه گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حالیه
تصویر حالیه
کنونی، فعلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خالیه
تصویر خالیه
زن بی کار و بی عمل
فرهنگ لغت هوشیار
مادینه تالی پیرونده درنگ کردن، کوتاهی کردن، خود گرفتن مونث تالی، جمع توالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالیه
تصویر عالیه
مؤنث واژۀ عالی، بسیار خوب، دارای کیفیت خوب مثلاً پرداخت عالی فیلم، دارای درجه یا مرحلۀ بالاتر مثلاً تحصیلات عالی، دست پخت عالی، بزرگ، مهم، به طور بسیار خوب مثلاً عالی ساز می زند، رفیع، بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تالیه
تصویر تالیه
تالی، آنکه بعد بیاید، ازپی آینده، تابع، پیرو، تلاوت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غالیه
تصویر غالیه
مؤنث واژۀ غالی، گران قیمت، گران بها
ماده ای بسیار خوشبو، مرکب از مشک، عنبر، بان و حصی لبان (حسن لبه) که زنان برای معطر کردن زلف به کار می بردند و برای تقویت دماغ، قلب، تسکین صداع و لقوه نیز مفید بوده
کنایه از گیسوی سیاه و خوش بو، غلات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالیه
تصویر عالیه
بلند
فرهنگ لغت هوشیار
بوی خوشی است مرکب از مشک و عنبر و جزآن، سیاهرنگ که موی را به وی خصاب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
مونث قالی کارد، سرگین گردان خجک دار گونه ای حشره شبیه جعل و یا کوز که در سوراخ مارها می زید. توضیح با مراجعه با ماخذ مربوط این حشره شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مازیه
تصویر مازیه
برتری فزونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماریه
تصویر ماریه
زن سپید درخشان رنگ تابان بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالین
تصویر مالین
خونین و مالین
فرهنگ لغت هوشیار
دست کشیده لمس کرده مس کرده، بهم فشار داده، مشت و مال داده، چیزی روی جسمی کشیده، گوشمالی داده، تصادف کرده (دو اتومبیل با هم)، از بین رفته کان لم یکن محسوب شده، مستعمل: تو چشم مرا نیز بمالیده ازاری روشن کن ازیرا که من ایزار ندارم. (سنائی مصف. 713) -9 بالازده باز مالیده، انگشتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالیخ
تصویر مالیخ
بمعنی مالیخولیاست که کوفت و خلل دماغی و سودا و خیال خام باشد
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته سیاه درختی است باریک و دراز که از چوب آن درخت نیزه و تیر سازند. توضیح در تحفه حکیم مومن مالیا مرادف بامران (بضم اول و تشدید ثانی) ذکر شده که با توجه به دزی ج 2 ص 585 همان زغال اخته میباشد. سیاه اسود (در طب قدیم مستعمل است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماویه
تصویر ماویه
آینه، شیرابه گیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مافیه
تصویر مافیه
آن چه در اوست آن چه درآن است
فرهنگ لغت هوشیار
ماضیه در فارسی: مونث ماضی: گذشته مونث ماضی: غرض ازاین مجموعه... بقای سیرت و سریرت او (پادشاه) و اسلاف ماضیه سلاطین آل سلجوق... یا سنوات ماضیه. سالهای گذشته. یا سنه ماضیه. سال گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماشیه
تصویر ماشیه
ستور چهار پا، پر فرزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماذیه
تصویر ماذیه
می گوارا، زره سپید
فرهنگ لغت هوشیار
مادیت در فارسی پارسی تازی گشته ماتکیک، ماتک گروی لاتینی تازی گشته گیاه برهوه (برهوه صابون) مونث مادی: امورمادیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مائیه
تصویر مائیه
مائیت در فارس آبگینگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایله
تصویر مایله
مائله در تازی مونث مائل بنگرید به مایل مونث مایل
فرهنگ لغت هوشیار
ماهیت در فارسی چیشی چه چیزی اوچیزی اوجیز هرایند چیستی چیستی حقیقت ذات جمع ماهیات. توضیح چیزیست که در جواب ما حقیقیه (چیست) گفته شود و پرسش از گوهر اشیا است و بنابر این بر حقیقت شی وآنچه شیئیت شیّ بدان است اطلاق میگردد: حد درست آن بود که دلیلی کند بر ماهیت چیز و لیمت او... یاماهیت بسیط (بسیطه)، ماهیتی که از امور متخالف ترکیب نیافته باشد، قطب الدین گوید: ماهیت اگر ملتئم نباشد از اموری که متخالف باشند بحقیقت آنرا ماهیت بسیطه خوانند و الامرکبه. یا ماهیت بشرط شی. ماهیت مخلوط. یا ماهیت مجرد (مجرده)، ماهیت من حیث هی و لا بشرط است و آنرا ماهیت مرسله هم نامند. یا ماهیت مخلوط (مخلوطه)، همان ماهیت بشرط شی است که عبارت از ماهیت بلحاظ وجود و عوارض و حالات وجودی است. یاماهیت من حیث هی. عبارت از ماهیت باعتبار نفس و ذات خود است بدون لحاظ وجود خارجی یا ذهنی و بدون لحاظ عوارض وو حالات او مانند کثرت و وحدت و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
مونث مثالی یا اشباح مثالیه. بعضی از فلاسفه قایلند که میان مجردات محض و مادیات عالمی است که آنرا عالم اشباح نامند که برزخ میان روحانیات و جسمانیات است و از آن جهت اشباح گویند که دارای مقدار و شکل میباشد و شبح و قشر اجسام اند و چون دارای ماده نمی باشند فوق اجسام اند و مانند صوری هستند که از اشیا در آیینه منعکس میشوند. عالمی را که محل صور مقداریه است عالم اشباح و عالم اشباح مثالیه و اشباح جسمیه نامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مطلیه
تصویر مطلیه
چکش خورده کوفته: آهن
فرهنگ لغت هوشیار