- مالک (پسرانه)
- ارباب، از نامهای خداوند، آنکه دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، نام فرشته ای که نگهبان دوزخ است
معنی مالک - جستجوی لغت در جدول جو
- مالک
- خداوند، کسی که دارای چیزی باشد و بتواند در آن تصرف کند، خداوند و صاحب و متصرف و دارنده، خداوند رب، دارا و دارنده خویشنیتار خاوند دارا داشتار دارناک، فرمانروا کسی که چیزی را دارا باشد و تواند در آن تصرف کند خداوند دارا صاحب جمع مالکین: خطی طلب که توی مالک ممالک قرب کجا بری دم مردن قباله املاک ک (وحشی. چا. امیر کبیر. 226)
- مالک ((لِ))
- صاحب، دارنده، حاکم، پادشاه، نگهبان دوزخ
- مالک
- کسی که صاحب چیزی باشد و می تواند در آن تصرف کند
کسی که دارای زمین کشاورزی و کارگر و رعیت بسیار است
ارباب
از نام های خداوند
نگهبان جهنم، مالک دوزخ
عزرائیل، ملک الموت
- مالک
- Owner, Proprietor
- مالک
- proprietário
- مالک
- właściciel
- مالک
- владелец , владелец
- مالک
- власник
- مالک
- eigenaar
- مالک
- Eigentümer
- مالک
- propietario
- مالک
- propriétaire
- مالک
- proprietario
- مالک
- मालिक
- مالک
- মালিক
- مالک
- pemilik
- مالک
- mal sahibi
- مالک
- mmiliki
- مالک
- בַּעַל , בעלים
- مالک
- เจ้าของ , เจ้าของ
- مالک
- مالكٌ
- مالک
- مالک , مالک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مؤنث مالک، آنکه دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر طایرغسانی
مالکی در فارسی: کس که در کیش از مالک پیروی می کند
از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت، منسوب به ابو عبدالله مالک بن انس، پیرو دین مذهب
مالک نفس گشتن خود چیرگی خودداری خود داری کردن مالک نفس خود گردیدن، خود داری، جمع تمالکات
مالک نفس خود شدن، خویشتن دار بودن، خود را نگاه داشتن، خویشتن داری
جمع مملکت، کشورها، جمع مملکه، کشور ها استان ها، جمع مملکت: کشورها، ایالات ولایات: (هنوزاحوال ممالک خوارزم و خراسان در سلک اطراد منتظم بود) (المعجم. چا. دانشگاه. 2) یا ممالک محروسه ایران. مجموع ایالات و ولایات ایران کشورایران (در عهد صفویه و قاجاریه تا اوایل مشروطه این اصطلاح رایج بود و روی تمبرها نوشته میشد: (پست ممالک محروسه ایران)
مملکت ها، کشورها، پادشاهی ها، قلمرو پادشاهی ها، جمع واژۀ مملکت