جدول جو
جدول جو

معنی مالزی - جستجوی لغت در جدول جو

مالزی(لِ)
فدراسیون مالزی، فدراسیونی که در آسیای جنوب شرقی بر شبه جزیره مالزی و مالاکا گسترش یافته و امروز قسمتی از فدراسیون ’مالزیا’ را تشکیل می دهد. فدراسیون مالزی در سال 1946 با شرکت دو مستعمرۀ قدیمی انگلستان یعنی پانانگ و مالاکا و نه حکومت نواحی هند شرقی (ژوهور، کداه، کلانتان، نگری، سامبیلان، پاهانگ، پراک، پرلیس، جلانگور و ترانگانو) تشکیل شد و استقلال خود را در سال 1957 بدست آورد و در سال 1963 وارد فدراسیون مالزیا شد. (از لاروس). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مالی
تصویر مالی
مربوط به مال مثلاً کمک مالی
پر، لبریز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالکی
تصویر مالکی
از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت، منسوب به ابو عبدالله مالک بن انس، پیرو دین مذهب
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
فدراسیونی که در سال 1963 دولت واحدی تشکیل داده و از دولتهای مشترک المنافع به شمار آمد. این فدراسیون از بهم پیوستن فدراسیون مالزی و سرزمینهای ’سباه’ (برنئوی شمالی قدیم) و ساراواک (سنگاپور، در آغاز عضو فدراسیون بود و در سال 1965 کناره گیری کرد.) تشکیل گردید. 333676 کیلومترمربع وسعت و 10071000 تن سکنه دارد و پایتخت آن کوآلالامپور است. این کشور در منطقه استوائی واقع است و بزرگترین تولید کننده کائوچو و قلع در جهان است و غالب کانهای این کشور، مخصوصاً آهن، استخراج نشده مانده است. غذای عمده مردم این سرزمین برنج است. اکثریت مردم در مالزی متمرکزند که در آنجا اقلیتی از بومیان و چینیان هم سکونت دارند. (از لاروس). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
منسوب است به ابوعبداﷲ مالک بن انس بن ابی عامر اصبحی امام دارالهجره. (از انساب سمعانی). یک از مذاهب اربعۀ اهل سنت، منسوب به مالک بن انس یکی از فقهای عامه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
از شافعی و مالکی و قول حنیفی
جستیم ز مختار جهان داور رهبر.
ناصرخسرو.
و رجوع به مالک بن انس شود، یکی از پیروان مالک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
منسوب به مالک، فرشتۀ موکل دوزخ:
اندر دل حسود تو باد آتشی زده
چون آتش جهنم با سهم مالکی.
سوزنی.
و رجوع به مالک شود
منسوب است به بنی مالک بن حبیب که نام اجدادی است. (از انساب سمعانی)
منسوب است به مالکیه که قریه ای است بر فرات. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مالک بودن. صاحب بودن: چون عاشقی و معشوقی به میان آمد مالکی و مملوکی برخاست. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
از بلوکات ناحیۀ دشتی است که آن را تمیمی نیز می گویند. طول آن 42 و عرضش 12 کیلومتر است. حد شمالی آن گله دار و حدشرقی فومستان و حد جنوبی و غربی خلیج فارس است. هوایی گرم دارد و جمعیت آن در حدود 10000 تن می باشد. مرکز آن بندر عسلویه و دارای 25 قریه است. بندر مهم دیگر آن طاهری یا سیراف است. (از جغرافیایی سیاسی کیهان ص 482)
لغت نامه دهخدا
زلو را گویند، مالین، (آنندراج)، زلو و علق، مالین، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زُ لی ی)
منسوب است به مازل. (از انساب سمعانی). و رجوع به مازل و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(زُ)
ابوالحسن محمد بن حسین بن معاذ نیشابوری، او از حسین بن فضل بلخی و از تمام استماع کرد و ابوسعید بن ابی بکر بن ابی عثمان از وی روایت دارد. به سال 335 درگذشت. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لَ زِ)
مأخوذ از تازی، مایلزم و هرآنچه لازم و واجب باشد. (ناظم الاطباء) (از جانسون)
لغت نامه دهخدا
(لَ جی ی)
منسوب است به مالج که نام اجدادی است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
نهی) مخفف میالای است که منع از آلوده کردن باشد یعنی آلوده مکن، (برهان)، مخفف میالای است مانند مازار که میازار باشد، (انجمن آرا) (آنندراج)، دوم شخص مفرد نهی از آلاییدن و آلودن، آلوده مکن، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مازی
تصویر مازی
ستمگر، ناسازگار
فرهنگ لغت هوشیار
پر کننده، پر شونده یونانی تازی گشته انگبین در تازی نیامده فرجامین ظینده ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالای
تصویر مالای
دوم شخص مفرد نهی از آلاییدن و آلودن آلوده مکن خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالکی
تصویر مالکی
مالکی در فارسی: کس که در کیش از مالک پیروی می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالی
تصویر مالی
پر کننده، پرشونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالی
تصویر مالی
عسل (در طب قدیم مستعمل است)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالی
تصویر مالی
Financial, Monetary
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مالی
تصویر مالی
financier, monétaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گیاه الزو
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مالی
تصویر مالی
mali, parasal
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مالی
تصویر مالی
keuangan, moneter
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مالی
تصویر مالی
আর্থিক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مالی
تصویر مالی
वित्तीय , मौद्रिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مالی
تصویر مالی
finanziario, monetario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مالی
تصویر مالی
financieel, monetair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مالی
تصویر مالی
financiero, monetario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مالی
تصویر مالی
finanziell, monetär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مالی
تصویر مالی
фінансовий , грошовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مالی
تصویر مالی
финансовый , денежный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مالی
تصویر مالی
finansowy, monetarny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مالی
تصویر مالی
financeiro, monetário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مالی
تصویر مالی
재정의 , 금전적인
دیکشنری فارسی به کره ای