جدول جو
جدول جو

معنی مالاگا - جستجوی لغت در جدول جو

مالاگا
بندری است در اسپانی (اندلس) بر کنار دریای روم (مدیترانه) که 324000 تن سکنه و کلیسائی از قرن 15 تا 18 میلادی و قلعۀ نظامی متعلق به قرن چهاردهم مسیحی دارد که بازماندۀ اقوام مغرب است، محصول آنجا شراب و کشمش و فرآورده های شیمیایی است، این شهر زادگاه پابلو پیکاسو نقاش معاصر می باشد، (از لاروس)، و رجوع به مالقه در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماهایا
تصویر ماهایا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالاگر
تصویر بالاگر
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالانک
تصویر مالانک
شلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، تالانک، تالانه، رنگینا، شفرنگ، شلیر، شفترنگ، شکیر، رنگینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولانا
تصویر مولانا
عنوانی احترام آمیز برای افراد بزرگ، مولای ما، صاحب و آقای ما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالامال
تصویر مالامال
پر، لبریز، لبالب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالشگر
تصویر مالشگر
دلاک، مشت و مالچی
فرهنگ فارسی عمید
بیماری واگیردار عفونی که از طریق پشۀ آنوفل به انسان منتقل می شود و با تب و لرزهای شدید و متناوب همراه است
فرهنگ فارسی عمید
شغل ماما، قابلگی، مامایی، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، و رجوع به ماما (معنی دوم) و مامایی شود
لغت نامه دهخدا
شهری است در روسیۀ مرکزی در ساحل رود اوکا و 122000 تن سکنه دارد، صنعت دباغی و انواع پوست آنجا معروف است، منطقۀ سردسیری است و از نوامبر تا مارس یخبندان است، یک چهارم سطح آن از جنگل پوشیده شده است
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نام حلوایی است که از برنج پزند و بیشتر در ملک گیلان معمول است. (فرهنگ جهانگیری). به معنی مالکانه است و آن حلوایی باشد که در گیلان از برنج پزند. (برهان). مالکانه و حلوایی که از برنج پزند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به مالکانه شود
لغت نامه دهخدا
پایتخت کشور نیکاراگواست و در کنار دریاچۀ ماناگوا واقع است و 31760 تن سکنه دارد، این شهر در سال 1931 بر اثر زمین لرزۀ شدید ویران شد و دوباره ساختمان گردید، (از لاروس)
دریاچه ای است در نیکاراگوا که 1134 کیلومتر مربع وسعت دارد، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
قصبۀ اروپائی استانبول
لغت نامه دهخدا
مادر شاکمونی است و شاکمونی به اعتقاد کفرۀ هند پیغمبر صاحب کتاب است، (برهان)، مادر شاکمونی بود که اهالی هند او را پیغمبر دانسته اند و صاحب کتاب خوانده اند، (آنندراج)، نام مادر بودا پیغمبر هنود، (ناظم الاطباء)، مصحف مهامایه نام زوجه سودهودنه پادشاه قبیلۀ کپیله وستو یعنی قبیلۀ ساکیه ها و پدر گوتمه بودا، (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
ستون. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ زَ)
دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر، در 63هزارگزی شمال شرقی شادگان واقع است. گرمسیر است و دارای 75 تن سکنه. آبش از چاه است و محصول عمده غلات. شغل اهالی زراعت و حشم داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان آتابای است که در بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس واقع است و 800 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(لِ گَ)
دلاک و مشتمالچی. (ناظم الاطباء). مشت و مال دهنده. (گنجینۀ گنجوی). آنکه برای رفع خستگی و جز آن بدن اشخاص را مالش دهد:
بتی کان همه مالش و تاب یافت
به مالشگر آسایش و خواب یافت.
نظامی (از گنجینۀ گنجوی).
، کیسه کش و آنکه در حمام بدن را کیسه می کشد و پاک می کند. (ناظم الاطباء) ، آنکه با زنان ملاعبه کند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مالشگری شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
فدراسیونی که در سال 1963 دولت واحدی تشکیل داده و از دولتهای مشترک المنافع به شمار آمد. این فدراسیون از بهم پیوستن فدراسیون مالزی و سرزمینهای ’سباه’ (برنئوی شمالی قدیم) و ساراواک (سنگاپور، در آغاز عضو فدراسیون بود و در سال 1965 کناره گیری کرد.) تشکیل گردید. 333676 کیلومترمربع وسعت و 10071000 تن سکنه دارد و پایتخت آن کوآلالامپور است. این کشور در منطقه استوائی واقع است و بزرگترین تولید کننده کائوچو و قلع در جهان است و غالب کانهای این کشور، مخصوصاً آهن، استخراج نشده مانده است. غذای عمده مردم این سرزمین برنج است. اکثریت مردم در مالزی متمرکزند که در آنجا اقلیتی از بومیان و چینیان هم سکونت دارند. (از لاروس). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
شهری است در اندونزی که در جزیرۀجاوه واقع است و 341500 تن سکنه دارد، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
نام شهری از مکزیک دارای 28000 تن سکنه، واقع در شمال وراکروز
لغت نامه دهخدا
(گَ)
ستون. (فرهنگ نظام) (برهان قاطع) (جهانگیری). ستون خانه. (فرهنگ شعوری) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(گِ)
نام قصبه ای در ایالت بارسلون از کشور اسپانیا. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1206)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 14 هزارگزی جنوب رودسر و 2 هزارگزی جنوب باختر رحیم آباد در دامنه واقع است. ناحیه ایست با آب و هوای معتدل مرطوب و 338 تن سکنه، آب آنجا از نهر پل رود تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و چای و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو است. عباس آباد نیز جزء بالنگا محسوب شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
شبه جزیره ملاخ، (ناظم الاطباء)، یا شبه جزیره مالزی، در هندوچین ومیان دریای چین جنوبی و اقیانوس هند واقع است، این شبه جزیره به وسیلۀ برزخ کرا به قارۀ آسیا متصل شده و بوسیله تنگه مالاکا ازسوماترا جدا شده است، ناحیه ای است استوائی و کوهستانی، این شبه جزیره میان برمانی و مالزیا تقسیم شده است، (از لاروس)، و رجوع به مالزیا و مادۀ بعد شود
شهری در شبه جزیره مالزی است که بر کنار تنگه مالاکا واقع است و 70000 تن سکنه و کارخانه کائوچوسازی دارد، مالاکا جمعاً 404300 تن سکنه دارد، (از لاروس)، و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
شفترنگ را گویند و آن میوه ای است شبیه شفتالو. (برهان). به معنی شفتلنگ است که شفتالو باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). شفتالوی سرخ که شفترنگ نیز گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تالانک و شفترنگ شود
لغت نامه دهخدا
مولانا در ترکی بر گرفته از مولی: سرور ما راهبر ما پاژ نام برخی از هست شناسان ایرانی به ویژه جلال الدین محمد بلخی مولای ما. توضیح در عنوان خلفای فاطمی مصر. ایمه و عرفا بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
ایتالیایی تب لرز از بیماری ها مرضی عفونی که حاملش نوعی میکرب از راسته جانوران یک سلولی و جزو هاگ داران است. میکرب این مرض بوسیله نیش پشه مخصوصی بنام آنوفل - که در اماکن باتلاقی و مردابها بفراوانی موجود است - وارد خون بدن انسان میشود. میکربهای مالاریا مستقیما گلبولهای قرمز خون را مورد حمله قرار میدهند و از بین میبرند و ایجاد کم خونی شدید در مریض مینمایند. از این رو مالاریا مرضی است خطرناک که باید مبارزه پی گیرو شدید باپشه ناقل میکرب آن بعمل آید. میکرب این مرض موسوم به هماتوزوئر است. چون این ناخوشی در دوران استقرارش به تناوب (یک یا دوسه روز در میان) ایجاد تب و لرز میکند به تب نوبه نیز موسوم است تب لرز تب نوبه تب نوبه یی نوبه تب لرزه
فرهنگ لغت هوشیار
بسیار کثیر فراوان، پر مملو لبالب: سبب ظاهری آن بود که ظرف طبیعت خلفا از باده غفلت و غرور مالامال و زیاده از حد اعتدال شده... فراوان، بسیار و کثیر، پر و مملو، لبریز، لبالب
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه در حمان بدن اشخاص را مالش دهد دلاک: بتی کان همه مالش و تاب یافت به مالشگر آسایش و خواب یافت. (نظامی. گنجینه گنجوی 139)، آنکه با زنان ملاعبه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماماگی
تصویر ماماگی
قابلگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالاریا
تصویر مالاریا
تب نوبه، بیماری گرمسیری که بر اثر گزش پشه آنوفل در بدن انسان پدید می آید و با تب و لرز و عرق شدید و متناوب همراه است، تب لرزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالامال
تصویر مالامال
پر، لبریز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از والاگاه
تصویر والاگاه
عالی جناب
فرهنگ واژه فارسی سره
ایستگاه موقتی گوسفندان در مراتع
فرهنگ گویش مازندرانی