جدول جو
جدول جو

معنی مالاکا - جستجوی لغت در جدول جو

مالاکا
شبه جزیره ملاخ، (ناظم الاطباء)، یا شبه جزیره مالزی، در هندوچین ومیان دریای چین جنوبی و اقیانوس هند واقع است، این شبه جزیره به وسیلۀ برزخ کرا به قارۀ آسیا متصل شده و بوسیله تنگه مالاکا ازسوماترا جدا شده است، ناحیه ای است استوائی و کوهستانی، این شبه جزیره میان برمانی و مالزیا تقسیم شده است، (از لاروس)، و رجوع به مالزیا و مادۀ بعد شود
شهری در شبه جزیره مالزی است که بر کنار تنگه مالاکا واقع است و 70000 تن سکنه و کارخانه کائوچوسازی دارد، مالاکا جمعاً 404300 تن سکنه دارد، (از لاروس)، و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماهایا
تصویر ماهایا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
بیماری واگیردار عفونی که از طریق پشۀ آنوفل به انسان منتقل می شود و با تب و لرزهای شدید و متناوب همراه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولانا
تصویر مولانا
عنوانی احترام آمیز برای افراد بزرگ، مولای ما، صاحب و آقای ما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالامال
تصویر مالامال
پر، لبریز، لبالب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالاکلام
تصویر مالاکلام
آنچه در آن جای سخن نباشد، بی گفتگو، بی چند و چون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالاکیت
تصویر مالاکیت
کانی سخت به رنگ سبز که در جواهرسازی و رنگ سازی کاربرد دارد، مرمر سبز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالانک
تصویر مالانک
شلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، تالانک، تالانه، رنگینا، شفرنگ، شلیر، شفترنگ، شکیر، رنگینان
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
نام حلوایی است که از برنج پزند و بیشتر در ملک گیلان معمول است. (فرهنگ جهانگیری). به معنی مالکانه است و آن حلوایی باشد که در گیلان از برنج پزند. (برهان). مالکانه و حلوایی که از برنج پزند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به مالکانه شود
لغت نامه دهخدا
بندری است در اسپانی (اندلس) بر کنار دریای روم (مدیترانه) که 324000 تن سکنه و کلیسائی از قرن 15 تا 18 میلادی و قلعۀ نظامی متعلق به قرن چهاردهم مسیحی دارد که بازماندۀ اقوام مغرب است، محصول آنجا شراب و کشمش و فرآورده های شیمیایی است، این شهر زادگاه پابلو پیکاسو نقاش معاصر می باشد، (از لاروس)، و رجوع به مالقه در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماساکر
تصویر ماساکر
فرانسوی کشتار بی پناهان کشتار
فرهنگ لغت هوشیار
بسیار کثیر فراوان، پر مملو لبالب: سبب ظاهری آن بود که ظرف طبیعت خلفا از باده غفلت و غرور مالامال و زیاده از حد اعتدال شده... فراوان، بسیار و کثیر، پر و مملو، لبریز، لبالب
فرهنگ لغت هوشیار
(مرمر سبز) ارژن سبز سنگ مس سنگی است نسبه سخت که ترکیب اصلیش عبارت از کربنات آبدار طبیعی مس میباشد و دارای رنگ سبزخوشرنگی است و در طبقات مختلف زمین ضمن کانیهای دیگر یافت میشود. وزن مخصوصش بین 7، 3 تا 1، 4 است و سختیش بین 5، 3 تا 4 میباشد. در سیستم رومبوادریک متبلور میشود و بلورهایش بیشتر بصورت 8 وجهی میباشند. معدن مهم این سنگ در سیبری است و از آن جهت ساختن ابزار زینتی استفاده میکنند مرمرسبز. سنگی است نسبتاً سخت که ترکیب اصلیش عبارت از کربنات آبدار طبیعی مس میباشد و دارای رنگ سبز خوشرنگی است و در طبقات مختلف زمین ضمن کانیهای دیگر یافت میشود
فرهنگ لغت هوشیار
ایتالیایی تب لرز از بیماری ها مرضی عفونی که حاملش نوعی میکرب از راسته جانوران یک سلولی و جزو هاگ داران است. میکرب این مرض بوسیله نیش پشه مخصوصی بنام آنوفل - که در اماکن باتلاقی و مردابها بفراوانی موجود است - وارد خون بدن انسان میشود. میکربهای مالاریا مستقیما گلبولهای قرمز خون را مورد حمله قرار میدهند و از بین میبرند و ایجاد کم خونی شدید در مریض مینمایند. از این رو مالاریا مرضی است خطرناک که باید مبارزه پی گیرو شدید باپشه ناقل میکرب آن بعمل آید. میکرب این مرض موسوم به هماتوزوئر است. چون این ناخوشی در دوران استقرارش به تناوب (یک یا دوسه روز در میان) ایجاد تب و لرز میکند به تب نوبه نیز موسوم است تب لرز تب نوبه تب نوبه یی نوبه تب لرزه
فرهنگ لغت هوشیار
مولانا در ترکی بر گرفته از مولی: سرور ما راهبر ما پاژ نام برخی از هست شناسان ایرانی به ویژه جلال الدین محمد بلخی مولای ما. توضیح در عنوان خلفای فاطمی مصر. ایمه و عرفا بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مولا (مولی) (بقیاس نیاکان) توضیح در تفسیر کمبریج ورق 79 ب (براون تفسیر ص 433) و التفهیم بیرونی طبق یک نسخه} مولاکان {آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالامال
تصویر مالامال
پر، لبریز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالاریا
تصویر مالاریا
تب نوبه، بیماری گرمسیری که بر اثر گزش پشه آنوفل در بدن انسان پدید می آید و با تب و لرز و عرق شدید و متناوب همراه است، تب لرزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
Agility, Artfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
agilité, habileté
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مرتعی در نزدیکی روستای آسن کرو نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
चपलता , चतुराई
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
זריזות , תחכום
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
kelincahan, kepiawaian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
ความคล่องตัว , ความชำนาญ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
behendigheid, kunstvaardigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
спритність , хитрість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
agilidad, astucia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
agilità, astuzia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
agilidade, astúcia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
敏捷性 , 灵巧
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
zwinność, przebiegłość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
Beweglichkeit, Kunstfertigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
ловкость , хитрость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چالاکی
تصویر چالاکی
機敏さ , 巧妙さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی