ناقۀ برگشته شیر از پستان. (آنندراج). ناقه ماصعهالدر، ماده شتر شیر برگشته از پستان. (ناظم الاطباء). ناقه ماصعه، ماده شتری که شیر وی برگشته باشد و او را ماصعهالدر نامند. (از اقرب الموارد)
ناقۀ برگشته شیر از پستان. (آنندراج). ناقه ماصعهالدر، ماده شتر شیر برگشته از پستان. (ناظم الاطباء). ناقه ماصعه، ماده شتری که شیر وی برگشته باشد و او را ماصعهالدر نامند. (از اقرب الموارد)
مؤنث مانع. ج، مانعات، موانع. (ناظم الاطباء). رجوع به مانع شود. - مانعهالجمع،ناسازوار. ناسازگار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دو امری که اجتماع آن دو ممکن نیست ولی ارتفاع هر دوباهم ممکن است مانند الوان از قبیل سبز و قرمز که اجتماع هر دو در یک جا ممکن نیست ولی ممکن است که نه سبز باشد و نه قرمز. این خصوصیات در اضداد صادق است. - مانعهالجمع والخلو، دو امر که ارتفاع و اجتماع آن دو در مورد خاص تحقق پذیر نباشد مانند نقیضان، وجود و عدم، هست و نیست، مثلاً فلان یا موجود است یا معدوم و ممکن نیست هم موجود باشد هم معدوم یا نه موجود باشد نه معدوم - مانعهالخلو، مانع خلو. (اساس الاقتباس ص 77). دوامری که ارتفاع آنها باهم ممکن نباشد لیکن اجتماع آن دو باهم ممکن باشد. مقابل مانعهالجمع مانند اینکه گفته شود: ’فلان در دریاست یا غرق نشده است’ که خلو دو امر مزبور ممکن نیست که در دریا نباشد و غرق شده باشد رجوع به مانعه و مانع شود
مؤنث مانع. ج، مانِعات، مَوانِع. (ناظم الاطباء). رجوع به مانع شود. - مانعهالجمع،ناسازوار. ناسازگار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دو امری که اجتماع آن دو ممکن نیست ولی ارتفاع هر دوباهم ممکن است مانند الوان از قبیل سبز و قرمز که اجتماع هر دو در یک جا ممکن نیست ولی ممکن است که نه سبز باشد و نه قرمز. این خصوصیات در اضداد صادق است. - مانعهالجمع والخلو، دو امر که ارتفاع و اجتماع آن دو در مورد خاص تحقق پذیر نباشد مانند نقیضان، وجود و عدم، هست و نیست، مثلاً فلان یا موجود است یا معدوم و ممکن نیست هم موجود باشد هم معدوم یا نه موجود باشد نه معدوم - مانعهالخلو، مانع خلو. (اساس الاقتباس ص 77). دوامری که ارتفاع آنها باهم ممکن نباشد لیکن اجتماع آن دو باهم ممکن باشد. مقابل مانعهالجمع مانند اینکه گفته شود: ’فلان در دریاست یا غرق نشده است’ که خلو دو امر مزبور ممکن نیست که در دریا نباشد و غرق شده باشد رجوع به مانعه و مانع شود
بیماریی است کودک را که از مویها که بر سر استخوان پهلو سوی پشت روید حادث گردد و تا که آن مویها را نه برکنند اکل و شرب او را گوارا نشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). بیماریی که در کودکان عارض شود. (ناظم الاطباء). دردی است کودکان را و آن از روییدن مویها باشد در میان دو تندی پشت در برابر سنسن فقار و تا آن را نکنند کودک آرام نیابد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
بیماریی است کودک را که از مویها که بر سر استخوان پهلو سوی پشت روید حادث گردد و تا که آن مویها را نه برکنند اکل و شرب او را گوارا نشود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). بیماریی که در کودکان عارض شود. (ناظم الاطباء). دردی است کودکان را و آن از روییدن مویها باشد در میان دو تندی پشت در برابر سنسن فقار و تا آن را نکنند کودک آرام نیابد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
آب شور و اندک و تیره و آب روشن، از اضداد است، برگردنده و سپری شونده از هر چیزی. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط) ، شی ٔ ماصع، چیز درخشنده. (منتهی الارب)
آب شور و اندک و تیره و آب روشن، از اضداد است، برگردنده و سپری شونده از هر چیزی. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط) ، شی ٔ ماصع، چیز درخشنده. (منتهی الارب)