جدول جو
جدول جو

معنی مازیوس - جستجوی لغت در جدول جو

مازیوس
سلسله جبالی است که امروزه ترکان آن را قراجه داغ (کوههای سیاه) می خوانند و از نزدیکی فرات تا کنار دجله ممتد بوده است، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 10)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مازیار
تصویر مازیار
(پسرانه)
اورا مزدایار، پسر قارون فرمانروای طبرستان، پسر قارون، از سپهبدان مازندران در قرن سوم که علیه خلیفه بغداد شورش کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانیوک
تصویر مانیوک
(دخترانه)
نام گیاهی با ریشه های ضخیم و دارای نشاسته بسیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مایوس
تصویر مایوس
نا امید شده، نومید، بی امید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مازریون
تصویر مازریون
درختچه ای خودرو و زینتی، با پوست قهوه ایی رنگ، میوۀ گرد و قرمز و دانه های گلابی شکل، کانیرو، خامالا، خامالاون، خامالیون، خاماون، خامالیوس
فرهنگ فارسی عمید
الاسکندرانی، یکی از فلاسفه ای است که در ایام فترت بین ابقراط و جالینوس میزیسته، (عیون الانباء ج 1 ص 36)
لغت نامه دهخدا
اسم یونانی مرزنجوش است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تیتوس پادشاه کورها از اقوام قدیمی ایتالیا است در سال 745 قبل از میلاد با رومیان جنگیده و با متحد خود رومولوس براهالی کوریوم و روم مدت پنجسال مشترکاً حکومت کرد و سپس بدست اهالی لاوینیوم به قتل رسید
لغت نامه دهخدا
تاتیوس، از پادشاهان کورها (سابین) بنا بروایت افسانه، وی برای انتقام گرفتن از ’رومولس’ که زنان ملتش را ربوده بود، اسلحه بدست گرفت و بر اثر خیانت ’تارپیا’ بر کاپیتون (قلعۀ روم) مسلط شد ولی زنان، خود را میان پدران و شوهران خویش انداخته و از جنگ و خونریزی مانع شدند، این دو دسته مردم متحداً شهر را مالک شدند و ’تاتیوس’ (به لاتن تاسیوس) قدرت را با ’رومولس’ تقسیم کرد، تاتیوس پس از پنج سال بوسیلۀ ساکنان ’لاوینیوم’ بقتل رسید، رجوع به تاتیوس در همین لغت نامه و تاسیوس در کتاب تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 469 شود
لغت نامه دهخدا
کنراد، پسر ژوزه بادیوس، از طباعان معروف است و مانند پدرش بترقی و پیشرفت فن طبع خدماتی کرد، رجوع بمادۀ قبل شود، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
ژوزه، یکی از طباعان معروف قرن 16 میلادی است، مطبعۀ بزرگی در پاریس تأسیس کرد، و بطبع و نشر مقدار کثیری از آثار نافعه خدمت کرده و بترقی فن طبع کوشیده است، رجوع به مادۀ بعد شود، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
نام یکی ازاسبهای آشیل پهلوان معروف یونان بود، این اسب را پوزئیدون به ’پله’ هنگام عروسی او با ’تتیس’ هدیه کرده بود، پس از آنکه آشیل ازدنیا رفت، پوزئیدون این اسب و اسب دیگر آشیل یعنی گزانتوس را پس گرفت، (از فرهنگ اساطیر یونان ص 134)
نام یکی از سگهای اکتئون پسر آپولون بوده است، (از فرهنگ اساطیر یونان ص 134)
لغت نامه دهخدا
ولایت قندهار راگویند، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)، فرهنگ شعوری این لغت را باسبوس ضبط کرده است، ولایت قندهار، (فرهنگ جهانگیری) (آنندراج)، نام قدیم ولایت قندهار که از بلاد افغانستان است، (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
نام عده ای از پادشاهان دانمارک و نروژ که مشهورترین آنان مانیوس هفتم اریکسون (1316-1374م،) است که از سال 1319 تا سال 1343 در نروژ و از سال 1319 تا سال 1365 در سوئد پادشاه بود و اتحاد دو شبه جزیره سوئد و نروژ را تحقق بخشید، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
بر یکی از خانواده های بزرگ روم اطلاق میشد که چون کشت باقلا رانخست افراد آن خانواده به مردم روم آموختند بدین اسم ملقب شدند، عده اعضاء خانوادۀ فابیوس به 306 تن بالغ میشد و آنان را 4000 تحت الحمایه بود، این خانواده در جنگ روم و وئی (در سه فرسنگی روم) رشادت بسیارنمود، لکن عاقبت در سال 478 قبل از میلاد ناگهان محصور دشمن گشت و سپاهیان وئی تمام افراد آن را بکشتند، (تمدن قدیم فوستل دو کولانژ، ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 488)
لغت نامه دهخدا
نام طبیبی یونانی، (از الفهرست ابن الندیم، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مَءْ)
ناامید و بی امید. (ناظم الاطباء). میئوس. نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود
لغت نامه دهخدا
سردار و سیاستمدار روم، (157-86 قبل از میلاد) وی فرزند خانواده ای ساده و بی جاه و جلال بود، او با ’متلوس’، یکی از سران اعیان روم درآویخت و خود را قهرمان مردم جلوه گر ساخت و مردم او را به کنسولی و جانشینی ’متلوس’ و سرداری سپاه آفریقا در جنگ با ’جوگورتا’ برگزیدند، او در سال 105 قبل از میلاد بر پادشاه ’نومیدها’ (جوگورتا) پیروز گردید، و سپس با درهم شکستن توتونها در سال 102 قبل از میلاد و ’سیمبرها’ بر وجهۀ ملی خود افزود ولی دستۀ اعیان به ریاست ’سولا’ که در شرق فاتح شده و موجب دور ساختن ماریوس از روم گردیده بود امتیازاتی بدست آوردند، چون ’سولا’ مجدداً از روم بسوی شرق رفت ماریوس به روم بازگشت و مخالفان خود را بکشت و مجدداً به مقام کنسولی رسید ولی هنوز مجلس نمایندگان را با خود موافق نساخته بود که درگذشت، (از لاروس)، و رجوع به تاریخ روم تألیف آلبرماله ترجمه زیرک زاده صص 50-1601 و اعلام تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی شود
لغت نامه دهخدا
ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان، (از التفهیم ص 230)
لغت نامه دهخدا
لاتینی تازی گشته شاهدانه دروغی گونه ای شاهدانه است که آن را شاهدانه کاذب نیز گویند و در طب عوام در تسکین سرفه و درد سینه به کار می رفته است و به علاوه آنرا دارای خاصیت مدر می دانستند راس الهر غالیوبسیس غاغالس منتن الرایحه. توضیح به نظر می آید که غالیس محرف کلمه غالیوبسیس باشد و کلمه اخیر معرب لاتینی آن است
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به مازریون معذریون: ماذریون: لاتینی فارسی گشته هفت برگ تابمک از گیاهان گیاهی است از رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که سردسته تیره خاصی بنام تیره مازریون میباشد. این گیاه بصورت درختچه ایست که بعنوان زینت هم در باغچه ها کشت میشود. ارتفاع آن بین 5، 0 تا یک متر است و برگهایش پس از ظهرو کلها میرویند. برگهای مازریون تقریبا بدون دمبرگ و بیضوی و نوک تیز است. گلهایش قرمز و گاهی صورتی مایل به سفیدو بسیار زیبا و دارای بویی قویی است. میوه اشظبدار و بیضوی و ابتدا سبز رنگ است ولی پس از رسیدن قرمز رنگ میشود. پوست این گیاه ایجاد سوزش و تحریک بر روی انساج بدن میکند و بعنوان تاول آور پوست مصرف میگردد. در اکثر نقاط شمالی ایران این گیاه میروید هفت برگ مشت رو خالاما خامالیوس کانی رو زیتون الارض ماذریون خامالا خامالاآ خامالاون خامالیون تابمک خضرا خمالیه خامالایه معین زیتون الارض. توضیح دانه های این گیاه بنام حب الضراط معروفند. یا مازریون کوهی. یکیاز گونه های مازریون است که آنرا بقله و ذاقنوبداس نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
نا امید و بی امید، نومید دلسرد نومید نا امید گشته نومید: ای که مایوس از همه سویی بسوی عشق رو کن، کعبه دلهاست اینجاهر چه خواهی آرزو کنخ (نظام وفا) جمع مایوسین
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره فرفیونیان که دارای گونه هایی بصورت گیاهان علفی بر افراشته و برخی گونه های درختچه یی و نیز بعضی گونه های درختی است. برگهایش منفرد و یا مرکب پنجه یی است. در حدود 80 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر متعلق به کشورهای برزیل و پرو میباشند. از گونه های مختلف این گیاه کائوچوک استخراج میکنند و ریشه های غده یی شکل آن بمصرف تغذیه میرسد منهوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابیوس
تصویر نابیوس
ناگهان بغته فجاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایوسه
تصویر مایوسه
مایوسه در فارسی مونث مایوس نومید مونث مایوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایوسی
تصویر مایوسی
در تازی نیامده دلسردی نومیدی نا امیدی نومیدی
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی ماتکیان ماتک گروان جمع مادی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ماده در نظر مادیون عنوان فکر و تصور ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی غربال که بدان چیزها را بیزند الک، طبقی سوراخ دارکه بدان روغن و شیرو مانند آنرا بیزند ترشی پالا
فرهنگ لغت هوشیار
مناطقی که بر روی جلد بدن خارپوستان با داشتن پاهای آمبولاکری مشخص است و معمولا تعداد این مناطق 5 تا است. خارپوستان، زند اعلی. لاتینی پرتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مازریون
تصویر مازریون
((زَ))
ماذریون، درختچه ای است شیره دار شبیه به درخت سماق، یک نوع از آن برگ های سفید و بزرگ دارد که مسهل است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نابیوس
تصویر نابیوس
غیر منتظره، ناگهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مایوس
تصویر مایوس
دلسرد
فرهنگ واژه فارسی سره
بی امید، دلسرد، محروم، ناامید، ناکام، نومید، وازده
متضاد: امیدوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ناامید، ناامید شده، بدبین، دل شکسته، بی امید، یائس
دیکشنری اردو به فارسی
یأس، ناامیدی، غم زدگی
دیکشنری اردو به فارسی