جدول جو
جدول جو

معنی مازوخیسم - جستجوی لغت در جدول جو

مازوخیسم
بیماری روانی که در آن شخص از رنج کشیدن و آزار دیدن خود لذت می برد، خودآزاری
فرهنگ فارسی عمید
مازوخیسم(زُ)
منسوب به ساشه مازوخ در اصطلاح پزشکی، تباهی و فساد اجرای عمل جنسی است به نحوی که با شکنجه و ضرب و شتم و آزارهای دیگرهمراه باشد. این ناخوشی بیشتر در مردانی مشاهده شده است که مبتلا به انحراف عمل جنسی و هموسکسوآلیته هستند. این حالات جنون خودآزاری را مازوخ در بعضی نوشته هایش توصیف و تشریح کرده است. مازوشیسم. شهوت خودآزاری. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
مازوخیسم
مازوشیسم فرانسوی نویسنده اتریشی در سده نوزدهم ورن خود آزاری تباهی و فساد اجرای عمل جنسی بنحوی که باشکنجه و ضرب و شتم و آزارهای دیگر همراه باشد، این ناخوشی بیشتر در مردانی مشاهده شده است که مبتلا بانحراف عمل جنسی و هموسکسوآلیته هستند. این حالات جنون خود آزاری را مازوخ در بعضی نوشته هایش توصیف و تشریح کرده است مازوشیسم شهوت خود آزاری
فرهنگ لغت هوشیار
مازوخیسم((زُ))
تمایل شخصی به لذت بردن از تحمل رنج و شکنجه ای که از فرد مورد علاقه اش به او می رسد، نوعی خودآزاری جنسی، خودآزاری (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
مازوخیسم
مازوشیشم، شهوت خودآزاری، آزارگرایی، آزاردوستی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ)
مازوخیسم. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مازوخیسم شود
لغت نامه دهخدا
تباهی و فساد اجرای عمل جنسی بنحوی که باشکنجه و ضرب و شتم و آزارهای دیگر همراه باشد، این ناخوشی بیشتر در مردانی مشاهده شده است که مبتلا بانحراف عمل جنسی و هموسکسوآلیته هستند. این حالات جنون خود آزاری را مازوخ در بعضی نوشته هایش توصیف و تشریح کرده است مازوشیسم شهوت خود آزاری
فرهنگ لغت هوشیار