جدول جو
جدول جو

معنی مارکوارت - جستجوی لغت در جدول جو

مارکوارت
(کُ)
از شرق شناسان معروف است که در جغرافیای باستانی ایران اطلاعات دقیقی داشت. او در سال 1930 میلادی در سن شصت وشش سالگی درگذشت. کتاب معروف او ایرانشهر است. و رجوع به ایران در زمان ساسانیان، تاریخ ایران باستان، فرهنگ ایران باستان، یشتها ص 290-250 و یسنا بخش دوم ص 141 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مارخوار
تصویر مارخوار
ویژگی کسی که مار می خورد، کنایه از صفتی توهین آمیز برای اعراب
فرهنگ فارسی عمید
جرج فارکوار (فارکوهار)، نمایشنامه نویس معروف انگلیسی، فرزند یک واعظ ایرلندی بنام ویلیام فارکوار بود، زندگی او در سال 1677 م، آغاز شد و در 1707 پایان یافت، او تحصیلاتش را در دوبلین به انجام رسانید و مدتی در آنجا هنرپیشه بود، نخستین نمایشنامۀ خود را به تشویق روبرت ویلکس نوشت و در 1698 به روی پرده آمد، نمایشنامه های او به کوشش ثامس ویلکس در سال 1775 میلادی بهمراه دیباچه ای در معرفی او به چاپ رسید، (از دایرهالمعارف بریتانیکا)
لغت نامه دهخدا
(خُ)
مارخور. خورندۀ مار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از فهرست ولف) : یزدجرد گفت این چندین تن خلق که اندر جهانند بدیدم از ترک و دیلم و سقلاب و هند و سند و هرچند در جهان خلق است بدبخت تر از شما (عرب) نیست که شما همه موش خوارید و مارخوار. (ترجمه طبری بلعمی).
همانا که آمد شما را خبر
که ما را چه آمد ز اختر بسر
ازین مارخوار اهرمن چهرگان
ز دانائی و شرم بی بهرگان.
فردوسی.
رجوع به مارخور شود،
{{اسم مرکّب}} گاوکوهی باشد و آنرا گوزن خوانند. گویند مار را می گیرد و می خورد. بعضی گویند نوعی از گوسفند کوهیست چون سوراخ مار را بیند بینی و دهن خود بر آن نهد و دم دردمد مار بمجرد شنیدن بوی نفس او بی تحاشی از سوراخ برآید و آن گوسفند او را بخورد.اگر پوست این گوسفند را بر در سوراخ مار بسوزانند همین که بوی دود به مار برسد، شوریده شده از سوراخ برآید. گویند کف دهن این گوسفند پازهر است. (برهان). گاو کوهی که مار می خورد. (فرهنگ رشیدی). گاو کوهی است زیرا که مار می خورد. (آنندراج) (از جهانگیری) (انجمن آرا). ایّل (گاو کوهی). مارخور قسمی از بز کوهی است. در سامی نیست. رجوع به مارخور شود. (از یادداشتهای به خط مرحوم دهخدا). واسرائیل را به هندوستان فرستاد و به قلعۀ کالنجار که ایّل مارخوار برآنجا نتواند رفت... مقید و محبوس فرمود. (از العراضه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مارخوار
تصویر مارخوار
آنکه مارخورد: درویش مار خوار، گاو کوهی گوزن
فرهنگ لغت هوشیار