- مارکت
- بازار، معامله، تجارت
معنی مارکت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همکاری، همان بازی، میان وندی
ساخته فارسی گویان ازشرکه تازی هماسی همکار هنبازی
باهم شریک شدن، شرکت کردن با هم
عنوان اشرافی مردانه در بعضی کشورهای اروپا بین دوک و کنت
عنوان نجبای اروپا بین دوک و کنت
با هم شریک شدن
عنوان نجبای اروپا، بین دوک و کنت
Contribution, Engagement
contribuição, compromisso
Beitrag, Engagement
wkład, zaangażowanie
вклад , вовлеченность
внесок , залучення
bijdrage, betrokkenheid
contribución, compromiso
contribution, engagement
contributo, impegno
योगदान , सगाई
অবদান , অংশগ্রহণ
kontribusi, keterlibatan
katkı, angajman
기여 , 참여
贡献 , 参与
貢献 , 関与
תָּרוּם , מעורבות
mchango, ushiriki
การมีส่วนร่วม , การมีส่วนร่วม
مساهمةٌ , مشاركةٌ
شراکت , مشغولیت
نمونۀ کوچکی از یک وسیله، ساختمان، اتومبیل و موارد دیگر که قبل از شروع پروژۀ ساخت، برای نمایش آن، تهیه می شود
نشان مخصوص که در بالای کاغذ مکاتبات و اسناد هر اداره یا سازمان چاپ می شود
واحد پول سابق آلمان
واحد پول سابق آلمان
پول آلمان که تقریباً یک فرانک و 52 سانتیم فرانسه ارزش دارد علامت، نشانه آلمانی شهر وای آلمانی پارسی لاتینی گشته ک ماریک (علامت نشانه) نشان داغ انگ انک