جدول جو
جدول جو

معنی مارپیچی - جستجوی لغت در جدول جو

مارپیچی
دوامةً
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به عربی
مارپیچی
Spiral
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مارپیچی
en spirale
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مارپیچی
mzunguko
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مارپیچی
a spirale
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مارپیچی
spiralny
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به لهستانی
مارپیچی
спиральный
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به روسی
مارپیچی
спіральний
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مارپیچی
spiraal
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به هلندی
مارپیچی
spiralförmig
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به آلمانی
مارپیچی
en espiral
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مارپیچی
घुमावदार
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به هندی
مارپیچی
螺旋形的
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به چینی
مارپیچی
সर्पিল
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به بنگالی
مارپیچی
spiral
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مارپیچی
spiral
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مارپیچی
나선형의
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به کره ای
مارپیچی
گھومنے والا
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به اردو
مارپیچی
เกลียว
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به تایلندی
مارپیچی
ספירלי
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به عبری
مارپیچی
em espiral
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مارپیچی
螺旋の
تصویری از مارپیچی
تصویر مارپیچی
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مارپیچ
تصویر مارپیچ
مسیری که براساس پیچیده شدن جسم به دور یک استوانه ساخته می شود، دارای پیچ و خم، پر پیچ و خم
فرهنگ فارسی عمید
اخنس، (زمخشری)، آنکه بینی آویخته دارد، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، رجوع به اخنس شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ)
ارقم. حیۀ برصاء. حیۀ رقشاء. نوعی از مار سیاه و سپید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی از مار سیاه و سپید که گویند سخت خطرناک است. (گنجینۀ گنجوی چ وحید ص 341) :
باد سحری چو بردمم ز دهن
مارپیسه کنم ز پیسه رسن.
نظامی (گنجینۀ گنجوی ص 341)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ کَ)
که پیکری چون مار دارد. به شکل و هیئت مار:
خامۀ مارپیکرش باد رقیب گنج دین
مهره و زهره در سرش درد دوای ایزدی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
قسمی تفنگ، مارتین، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، منسوب به مارتین، (فرهنگ فارسی معین) : ورود تفنگ ... مارتینی به زمان ناصرالدین شاه، (المآثر و الاثار، از فرهنگ فارسی ایضاً)
لغت نامه دهخدا
پیچیدگی در اطراف مرکزی، (ناظم الاطباء)، پرچم و ... آنچه مصوران شکلی بوضعی کشندکه گویا چند مار باهم پیچیده اند، (غیاث) (آنندراج)، به شکل مار حلقه زده، حلقه های پیوسته که از بزرگ آغازیده و بتدریج کوچک شود چنان مار که حلقه زده باشد، حلزونی شکل، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ظفر معاینه در رمح مارپیچ ملک
بود چو معجز موسی در اژدها دیدن،
سوزنی،
، بعضی بمعنی پرچم علم لشکر نوشته اند، (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پیچ در پیچ مانند حلقه های مار: خط مارپیچ، مفتولی فلزی که دوراستوانه ای پیچیده شود، (ستون مار) عبارت از ستون یک بیک است با 5 قدم مسافت بین افراد. ستون مارپیچ برای حرکت از معابر مستور اتخاذ میشود
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه بشکل و هیئت مار باشد، آنچه که نقش مار برآن باشد، یاماردرفش. درفشی که بر پارچه آن نقش مارمنقوش باشد، شب، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارگیری
تصویر مارگیری
عمل و شغل مارگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مارپیچ
تصویر مارپیچ
پیچیدگی در اطراف مرکزی، به شکل مار حلقه زده، حلزونی شکل
فرهنگ لغت هوشیار
شکل منحنی که پیوسته از یک قطب یا از یک نقطه دور یا به آن نزدیک می شود
فرهنگ فارسی معین
پرپیچ وخم، پیچاپیچ، حرکت مارگونه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواب مارپیچ: روحیه خود را از دست خواهید داد.
مارپیچ راه می روید: کارهای شما رو به زوال میرود
با اسب مارپیچ راه می روید: تغییرات مهم در کارهایتان رخ خواهد داد.
با اتوموبیل مارپیچ رانندگی می کنید: خلق و خوی شما دائم در حال تغییر است.
بچه ها مارپیچی راه می روند:یک دوره خوب شروع می شود.
دوستان مارپیچ راه می روند: در مواقع تصمیم گیری درنگ و شک نکنید. کتاب سرزمین رویاها
فرهنگ جامع تعبیر خواب