جدول جو
جدول جو

معنی مارش - جستجوی لغت در جدول جو

مارش
جای پا، روش، رفتار
تصویری از مارش
تصویر مارش
فرهنگ لغت هوشیار
مارش
آهنگ موسیقی معمولاً دو یا چهار ضربی با ضربه های مقطع و محکم که به ویژه برای تنظیم حرکت قدم های دسته های نظامی و تهیج و تشجیع آنان نواخته می شود، موسیقی نظامی
فرهنگ فارسی معین
مارش
قطعۀ موسیقی دوضربی یا چهارضربی با ضربه های محکم و مقطع که هنگام حرکت سربازان برای هماهنگ کردن گام های آن ها نواخته می شود
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نمارش
تصویر نمارش
اشاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شمارش
تصویر شمارش
حساب، محاسبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شمارش
تصویر شمارش
شمردن، شماره کردن، حساب کردن، به شمار آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمارش
تصویر شمارش
Enumeration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
перечисление
دیکشنری فارسی به روسی
перерахування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ماری
تصویر ماری
(دخترانه)
فرانسه از عبری، مریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مالش
تصویر مالش
اصطکاک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از میرش
تصویر میرش
وفات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بارش
تصویر بارش
باریدن (باران و مانند آن)، باران مطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جارش
تصویر جارش
گناهکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارش
تصویر خارش
عمل خاریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماری
تصویر ماری
مانند مار کشنده بودن، برای مثال اگر «ماری» و گژدمی بود طبعش / به صحراش چون مار کردند ماری (عسجدی - ۵۶)
ماری کردن: هلاک کردن، کشتن، برای مثال اگر ماری و گژدمی بود طبعش / به صحراش چون مار کردند ماری (عسجدی - ۵۶)
فرهنگ فارسی عمید