جدول جو
جدول جو

معنی مادیین - جستجوی لغت در جدول جو

مادیین
(مادْ دی ین)
جمع واژۀ مادی در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند). (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به مادیون و مادی و ماده شود
لغت نامه دهخدا
مادیین
جمع مادی درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعاتاین قاعده نکنند)
تصویری از مادیین
تصویر مادیین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مارلین
تصویر مارلین
(دخترانه)
برج، پناهگاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مارتین
تصویر مارتین
(پسرانه)
رهبر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماریان
تصویر ماریان
(دخترانه)
انگلیسی از عبری، مریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مادیان
تصویر مادیان
اسب ماده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رادیان
تصویر رادیان
واحد اندازه گیری زاویه، معادل ۵۷ درجه و ۳۰ دقیقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مادگان
تصویر مادگان
ماده ها، کنایه از مرد زن صفت، جمع واژۀ ماده
فرهنگ فارسی عمید
(مادْ دی یو)
جمع واژۀ مادی، در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند). (فرهنگ فارسی معین). پیروان عقیده ای که ماده را اصل و اساس جهان آفرینش می داند. و رجوع به مادی شود
لغت نامه دهخدا
لفظمفرد است، جمع نیست، بمعنی یک اسپ ماده و حاجت به الحاق لفظ اسپ ندارد پس اسپ مادیان گفتن خطا باشد و مادۀ دیگر حیوان را مادیان نمی گویند، خاص ماده اسپ را گویند، ظاهر همین است که مادیان تمام یک لفظ است ومی تواند که مزید علیه ماد بود چون سالیان بمعنی سال، (غیاث) (بهار عجم) (آنندراج)، اسب ماده که بتازی حجر گویند و نیز خر ماده، (ناظم الاطباء) :
چو رستم بر آن مادیان بنگرید
مر آن کرۀ پیلتن را بدید،
فردوسی،
خروش دم مادیان یافت اسب
بجوشید برسان آذرگشسب،
فردوسی،
که این مادیان چون درآید به جنگ
بدرد دل شیر و چرم پلنگ،
فردوسی،
امر تو و ابلق شب و روز
یک فحل و دو مادیان ببینم،
خاقانی،
مادیانی کو شکیبا شد زفحل
از ریاضت ناشکیبش کردمی،
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 935)،
مادیانان گشن و فحل شموس
شیر مردی جوان و هفت عروس،
نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 57)،
زدشت رم کله، در هر قرانی
به گشن آید تکاور مادیانی،
نظامی (خسرو و شیرین چ وحیدص 215)،
گرش صد گونه حلوا پیش بودی
غذاش ازمادیان و میش بودی،
نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص 215)،
و امرای مغول و مسلمان مادیان گله ها می آوردند و نوبت به نوبت قمیز می ساختند، (جهانگشای جوینی)، دیه کمیدان پیش از بنای عمارت چراگاه مادیانها بوده است و بدین سبب او را کمیدان میخوانند یعنی جای مادیان، (تاریخ قم ص 63)،
- مادیان گور، گور ماده:
آخرالامر مادیان گوری
آمد افکند در جهان شوری،
نظامی
لغت نامه دهخدا
از نواحی شیراز است، (انجمن آرا) (آنندراج)، مایین شهرکی است در میان کوهستان افتاده در زیر گریوه ای و سر راه است و سردسیر است و آب روان خوش دارد وغله و میوه خیزد نه بسیار ... (فارسنامۀ ابن البلخی ص 123)، شهرکی است در میان کوهستان بر راه کوشک زرد و هوایش معتدل و به سردی مایل است آب روان دارد و حاصلش غله و میوه ... و آنجا مزار شیخ گل اندام است و در پای گریوه، مزار امام زاده اسماعیل بن موسی کاظم است و آن شهرک قصبۀ عمل ’رامجرد’ است، (نزههالقلوب چ لیدن جزء3 ص 124)، شهری میان کوشک زرد و شیراز، ابن بطوطه گوید از یزد خاص (یزد خواست) به دشت روم و از آنجا به مایین رفتم، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، و رجوع به نزههالقلوب ص 123، 185 و 218 شود
لغت نامه دهخدا
مادینه، مادۀ هر حیوان عموماً، (آنندراج)، نوع مؤنث ازهر حیوانی، (ناظم الاطباء)، و رجوع به مادینه شود
لغت نامه دهخدا
ال وادیین، یاقوت گوید: این کلمه را به این صورت دیده ام ولی صحیح آن الوادیان است مگر آن را مانند ’اندرین’ و ’نصیبین’ بدانیم. و آن شهری است از کوههای سراه نزدیک شهرهای لوط. و قصد مجنون در این بیت همین شهر است:
احب هبوط الوادیین و اننی
لمستهزء بالوادیین غریب.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مارتین
تصویر مارتین
نام تجارتی نوعی تفنگ که در زمان قاجاریه در ایران معمول بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماد لن
تصویر ماد لن
مادلین فرانسوی شیرینی بهار نارنج بهارانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خادمین
تصویر خادمین
جمع خادم، زاوران جمع خام خدمتگزان: خادمین درگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مازدیسن
تصویر مازدیسن
جمع مزدیسن زرتشت بیرون آمد و دین مزدیسنان آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ما بین
تصویر ما بین
میانه ی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غادرین
تصویر غادرین
جمع غادر، بیوند گران (سم) غدر کننده بیوفا، جمع غادرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادینه
تصویر مادینه
جنس ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادیات
تصویر مادیات
جسمیات، مقابل مجردات، هر چیز که مادی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری که فرزند آورد یا تخم کند انثی مقابل نر فحل: ماده خر ماده گاو: مسعود... شب را بر ماده پیلی تیرزد نشسته بالشکری جریده روی بطوس نهاد، انسانی که فرزند آورد مونث مقابل نر: مذکر. توضیح این کلمه گاه باشیا و جمادات و ستارگان نیز اطلاق شود: مهر بهتر زماه لیک بلفظ ماده آمد یکی و دیگر نر. (سنائی. دیوان. مد. 220) جمع مادگان: مادگان در کده کدو نامند خامشان پخته پخته شان خامند. (هفت پیکر. ارمغان 192)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امویین
تصویر امویین
جمع اموی بنی امیه
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی پرتو افکن تابا، شخانه خیز جایی در آسمان به گمان آن که شخانه (شهاب) از آن جا خاسته
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مادح. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) مدح کنندگان ستایشگران
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی شیرینی. طرز تهیه 100- گرم قند و 10 گرم آرد و 3 عدد تخم مرغ و یک قاشق آب بهار نارنج با 100 گرم کره خمیر روانی ترتیب دهند و قالب مخصوص مادلن را چرب کرده از مواد فوق پرکنند و بپزند
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی ماتکیان ماتک گروان اسب ماده: قریب به ده هزار اسب بدوی تازی نژاد ابقر و مادیان خرد و بزرگ کردند
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی ماتکیان ماتک گروان جمع مادی در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : ماده در نظر مادیون عنوان فکر و تصور ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادرزن
تصویر مادرزن
مادر زوجه شخص، مادر همسر (زن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادیان
تصویر مادیان
اسب ماده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مادینه
تصویر مادینه
مونث
فرهنگ واژه فارسی سره
ماده گرایان، ماتریالیست ها
متضاد: الهیون، ایده آلیست ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد
۱ـ اگر خواب ببینید مادیان ها در مراتع مشغول چرا هستند، علامت آن است که در حرفه خود موفقیت به دست می آورید. و دوستانی مأنوس خواهید یافت. اما اگر خواب ببینید مادیانها در مرتع خشک و لم یزرعی پرسه می زنند، علامت آن است که به تنگدستی دچار خواهید شد. اما با این وجود دوستانی صمیمی در کنار خود خواهید داشت.
۲ـ اگر دختری خواب ببیند مادیانها در مراتع مشغول چرا هستند، نشانه آن است که با مردی ازدواج خواهد کرد و صاحب فرزندانی تندرست خواهد شد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
اسب ماده، مادیان
فرهنگ گویش مازندرانی