جدول جو
جدول جو

معنی ماتگه - جستجوی لغت در جدول جو

ماتگه
(گَهْ)
جای مات شدن:
ای بس شه پیل افکن کافکند به شه پیلی
شطرنجی تقدیرش در ماتگه حرمان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ)
دهی از دهستان طیبی گرمسیری است که در بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع است و 150 تن سکنه دارد که از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ گَ)
شوهر دایه را گویند، کما فی دریای لطافت. و این مخفف اتاگاه است چه در ترکی اتا بمعنی پدر است و اتاگاه کسی که قائم مقام پدر باشد (؟). (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(ماتْ تَ)
مؤنث مات (ت ت) . (از اقرب الموارد). حرمت و پیوند و وسیلت. ج، موات. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اتگه
تصویر اتگه
ترکی شوهر دایه
فرهنگ لغت هوشیار
ماندگاه، پاتوق
فرهنگ گویش مازندرانی