جدول جو
جدول جو

معنی لیکیه - جستجوی لغت در جدول جو

لیکیه
(یِنْ)
از نواحی تاریخی آسیای صغیر. یکی از مقاطعات آسیای صغیر است که در برابر جزیره ردس فیمابین کارس و پمفلیه واقع است و دو شهر معظم داشته یکی را پاترا و دیگری را میرا میگفتند. (قاموس کتاب مقدس). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَ)
اعمال رسولان 16:14، زن مسیحیۀ یهودیی بود از تیاتیرا در لیدیه که در ارغوان تجارت میکرد و زنی صاحب دولت و مکنت بوده در فیلیپی موقت سکونت میداشت و در آنجا به فیض بشارت پولس را ضیافت کرد. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(دی یَ)
لیدی. ناحیتی به آسیای صغیر. ایالتی از ایران به عهد هخامنشیان. کورش کبیر، اول بار آنجا را گشود. و رجوع به ایران باستان شود
لغت نامه دهخدا
(کَ کی یَ / کیَ)
کیکه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کیکه شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به لیک پسر پاندیون آتنی، نام گروهی که اصلاً از جزیره کریت بوده اند و قبل از گرفتن این اسم ترمیل نام داشته اند، (ایران باستان ج 1 ص 741)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
والی کیلیکیه بزمان اردشیر اول هخامنشی. (ایران باستان ص 931 و 932)
لغت نامه دهخدا
(تَیْ یَ)
حقوق تملیکیت، حقوق تصرف. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لینیه
تصویر لینیه
فرانسوی پروز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیلیه
تصویر لیلیه
شب پرگان شب پروانگان پروانگان بیدی بیدها
فرهنگ لغت هوشیار
غضروف و لته و پوسته و زواید گوشت مانند پوست و چربی وغلیزک و نظایر آن
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع بیرون بشم چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از بیرون بشم چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی