جدول جو
جدول جو

معنی لیکارناس - جستجوی لغت در جدول جو

لیکارناس
نام یکی از قلاع کاریه و آن به واسطۀ ارگ محکمی که داشت مرکز کاریه و نامی ترین قلاع آن محسوب میشد، (ایران باستان ج 2 ص 1138)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از شهرهای عمده و مرکز ساتراپی ’کاری’ یا ’کاریه’ (آسیای صغیر) و مسقطالرأس هرودت مورخ یونانی است، این شهر جزو مستملکات ایران و مستعمرات یونانیها در آسیای صغیر بود، برای اطلاع بیشتر رجوع به فهرست ایران باستان تألیف حسن پیرنیا شود
لغت نامه دهخدا
نام ولایتی در ’پونت’ که اهالی آن تسلیم اسکندر نشدند و کرسی ولایت پونت را هالیکارناس می نامیدند، (از ایران باستان ج 2 ص 1268)
لغت نامه دهخدا
(اُ رُ تُ)
حاکم شهر هالیکارناس بزمان داریوش سوم و مدافع آن در برابر اسکندر. (ایران باستان ص 1274 و 1275 و 1379) ، خرگوش ماده. (منتهی الارب) (غیاث)
لغت نامه دهخدا
(یُ سِ)
نقاد و عالم معانی و بیان و مورخ یونانی (اواخر قرن اول قبل از میلاد) در رم تدریس میکرد. و یکی از مشاهیر نقادان باستانی بود. از آثار باقیماندۀ اوست رساله هایی در تنظیم کلام، در تقلید، در خطبای نخستین. کتاب فن خطابه که به او منسوب است احتمالاً از آثار ادوار بعد است، از کتاب مفصلتر وی بنام روزگار باستانی روم (20 مقاله) تقریباً نیمۀ اول باقی است و مشتمل بر تاریخ روم تا قرن 3 قبل از میلاد میباشد. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا