گلگونه. (از اوبهی). غازه و گلگونه و سرخی زنان باشد که به روی مالند. (برهان). سرخاب: چه مایه کرده بر آن روی لونه گوناگون بر آنکه چشم تمتع کنم به رویش باز. قریع. این کلمه را سروری و شعوری و برهان نیز بدین صورت ضبط کرده اند و دیگر فرهنگها مثل رشیدی و جهانگیری و انجمن آرای ناصری ندارند و هیچ جا هم شاهدی جز این شعر قریع (در حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) نیست. با اینهمه گمان میکنم این کلمه گونه بوده است به معنی غازه و گلگونه و کاتب مدرک فوق به تصحیف خوانده است ودیگران هم تقلید کرده اند
گلگونه. (از اوبهی). غازه و گلگونه و سرخی زنان باشد که به روی مالند. (برهان). سرخاب: چه مایه کرده بر آن روی لونه گوناگون بر آنکه چشم تمتع کنم به رویش باز. قریع. این کلمه را سروری و شعوری و برهان نیز بدین صورت ضبط کرده اند و دیگر فرهنگها مثل رشیدی و جهانگیری و انجمن آرای ناصری ندارند و هیچ جا هم شاهدی جز این شعر قریع (در حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) نیست. با اینهمه گمان میکنم این کلمه گونه بوده است به معنی غازه و گلگونه و کاتب مدرک فوق به تصحیف خوانده است ودیگران هم تقلید کرده اند
آبکی است به راه مکه کندۀ حضرت سلیمان. (منتهی الارب). موضعی است در دیار نجد... مقابل هر. سکونی گوید: منزل چهارم واسط به مکه. و نیز لینه آبی است بنی غاضره را که شیاطین سلیمان کنده اند. (از معجم البلدان). موضعی در طریق واسط به مکه میان سویه و ثعلبیه، واقع در سی میلی سویه و 25میلی ثعلبیه. (نزهه القلوب چ اروپا ص 170). اقامتگاه آل اجود، بطنی از بطون غزیه بوده است. (صبح الاعشی ج 1 ص 324). موضع فی بلاد نجد عن یسارالمصعد بحذاء الهر و بها رکایا عادیه نقرت من حجر رخو و ماؤها عذب زلال و قال السکونی: لینه هو المنزل الرابع لقاصد مکه من واسط و هی کثیره الرکی و القلب ماؤها طیب و بها حوض السلطان و منه الی الخل و هی لبنی غاضره، و یقال انها ثلاثماه عین... و قرأت فی دیوان شعر مضرس فی تفسیر هذا الشعر: قال المضرس: لمن الدیار غشیتها بالاثمد بصفاء لینه کالحمام الرکد... قال: لینه ماء لبنی غاضره یقال ان شیاطین سلیمان احتفروه. و ذلک انه خرج من ارض بیت المقدس یرید الیمن، فتعدی بلینه، و هی ارض حسناء فعطش الناس و عز علیهم الماء فضحک علیهم شیطان کان واقفاً علی رأسه فقال له سلیمان: ما الذی یضحکک فقال اضحک لعطش الناس و هم علی لجهالبحر فامرهم سلیمان فضربوا بعصیهم فانبطواالماء و قال زهیر: کان ریقتها بعدالکری اغتقبت من طیب الراح لمایغدان عتقا شج السقاه علی ناجودها شبعاً من ماء لینه لا طرفاً و لا رنقاً. (معجم البلدان ج 7 ص 348)
آبکی است به راه مکه کندۀ حضرت سلیمان. (منتهی الارب). موضعی است در دیار نجد... مقابل هُر. سکونی گوید: منزل چهارم واسط به مکه. و نیز لینه آبی است بنی غاضره را که شیاطین سلیمان کنده اند. (از معجم البلدان). موضعی در طریق واسط به مکه میان سویه و ثعلبیه، واقع در سی میلی سویه و 25میلی ثعلبیه. (نزهه القلوب چ اروپا ص 170). اقامتگاه آل اجود، بطنی از بطون غزیه بوده است. (صبح الاعشی ج 1 ص 324). موضع فی بلاد نجد عن یسارالمصعد بحذاء الهر و بها رکایا عادیه نقرت من حجر رخو و ماؤها عذب زلال و قال السکونی: لینه هو المنزل الرابع لقاصد مکه من واسط و هی کثیره الرکی و القلب ماؤها طیب و بها حوض السلطان و منه الی الخل و هی لبنی غاضره، و یقال انها ثلاثماه عین... و قرأت فی دیوان شعر مضرس فی تفسیر هذا الشعر: قال المضرس: لمن الدیار غشیتها بالاثمد بصفاء لینه کالحمام الرُکد... قال: لینه ماء لبنی غاضره یقال ان شیاطین سلیمان احتفروه. و ذلک انه خرج من ارض بیت المقدس یرید الیمن، فتعدی بلینه، و هی ارض حسناء فعطش الناس و عز علیهم الماء فضحک علیهم شیطان کان واقفاً علی رأسه فقال له سلیمان: ما الذی یضحکک فقال اضحک لعطش الناس و هم علی لجهالبحر فامرهم سلیمان فضربوا بعصیهم فانبطواالماء و قال زهیر: کان ریقتها بعدالکری اغتقبت من طیب الراح لمایغدان عتقا شج السقاه علی ناجودها شبعاً من ماء لینه لا طرفاً و لا رنقاً. (معجم البلدان ج 7 ص 348)
صاحبه مکان قباء اخرج عمر بن شبه فی اخبار المدینه بسند صحیح الی عروه قال کان موضع مسجد قباء لامراه یقال لها لینه کانت تربط حمارا لها فیه فابتنی فیه سعد بن حثیمه مسجدا فقال اهل مسجد الضرار انحن نصلی فی مربط حمار لینه لالعمرالله لکنا تبنی مسجداً فنصلی فیه الی ان یجی ٔ ابوعامر فیؤمنا فیه فانزل الله تعالی: و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً. (قرآن 107/9). (الاصابه ج 8 ص 184)
صاحبه مکان قباء اخرج عمر بن شبه فی اخبار المدینه بسند صحیح الی عروه قال کان موضع مسجد قباء لامراه یقال لها لینه کانت تربط حمارا لها فیه فابتنی فیه سعد بن حثیمه مسجدا فقال اهل مسجد الضرار انحن نصلی فی مربط حمار لینه لالعمرالله لکنا تبنی مسجداً فنصلی فیه الی ان یجی ٔ ابوعامر فیؤمنا فیه فانزل الله تعالی: و الذین اتخذوا مسجداً ضراراً. (قرآن 107/9). (الاصابه ج 8 ص 184)
فریبنده و چالاک. (آنندراج). فریبنده و چاپلوس. لوس. ننر. مردم مزاح دوست. (برهان). خنک و بی مزه، صاحب آنندراج گوید: احمق و نادان و هرزه گو و هرزه گرد: بیدرد و ناتلنگ و تلنگی و لیوه اید آن درد کو که باخبر ازدرد ما شوید. یحیی کاشی. من چون ستور بی کس بی آبروی ریش در پهن دشت دهر چرم خاک لیوه ای. مسیح کاشی. لیوه آئین نیز خوانند: غیر را نتوان بآب و آتش از تو دور کرد ای خنک ای لیوه آئین ای سریشم اختلاط. باقر کاشی
فریبنده و چالاک. (آنندراج). فریبنده و چاپلوس. لوس. ننر. مردم مزاح دوست. (برهان). خنک و بی مزه، صاحب آنندراج گوید: احمق و نادان و هرزه گو و هرزه گرد: بیدرد و ناتلنگ و تلنگی و لیوه اید آن درد کو که باخبر ازدرد ما شوید. یحیی کاشی. من چون ستور بی کس بی آبروی ریش در پهن دشت دهر چرم خاک لیوه ای. مسیح کاشی. لیوه آئین نیز خوانند: غیر را نتوان بآب و آتش از تو دور کرد ای خنک ای لیوه آئین ای سریشم اختلاط. باقر کاشی
گیاه حشره خوار عجیبی از نوع دیونایا که برگ آن منتهی به دامی برای گرفتن حشرات است. کناره های این قسمت دارای تارهایی است و سطح داخلی آن تعدادی موهای بسیار حساس دارد. اگر حشره یاشی ٔ دیگر با یکی از این موها تماس یابد دو نیمه بهم می آیند و حشره بوسیله ترشحی اسیدی هضم میشود و اشیاء غیرقابل هضم (مانند شن و ریگ) رها میشود. (دائره المعارف فارسی). و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 99 شود
گیاه حشره خوار عجیبی از نوع دیونایا که برگ آن منتهی به دامی برای گرفتن حشرات است. کناره های این قسمت دارای تارهایی است و سطح داخلی آن تعدادی موهای بسیار حساس دارد. اگر حشره یاشی ٔ دیگر با یکی از این موها تماس یابد دو نیمه بهم می آیند و حشره بوسیله ترشحی اسیدی هضم میشود و اشیاء غیرقابل هضم (مانند شن و ریگ) رها میشود. (دائره المعارف فارسی). و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 99 شود
این نام در تاریخ ایران باستان (ج 3 ص 2560) درآمده است و پدر گودرز (جوذر) بیستمین شاه سلسلۀ اشکانی دانسته شده و آن چنانکه در ذیل شرح احوال گیو آوردیم ظاهراً صورتی از گیو (گئونی) باید باشد. رجوع به گیو شود
این نام در تاریخ ایران باستان (ج 3 ص 2560) درآمده است و پدر گودرز (جوذر) بیستمین شاه سلسلۀ اشکانی دانسته شده و آن چنانکه در ذیل شرح احوال گیو آوردیم ظاهراً صورتی از گیو (گئونی) باید باشد. رجوع به گیو شود
دهی است از دهستان بخش دهلران شهرستان ایلام. در 36 هزارگزی شمال راه باختری دهلران و 2 هزارگزی شمال راه دهلران به نصریان با 160 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان بخش دهلران شهرستان ایلام. در 36 هزارگزی شمال راه باختری دهلران و 2 هزارگزی شمال راه دهلران به نصریان با 160 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
در اساطیر یونان الاهۀ زمین و برطبق بعضی روایات دختر اوکئانوس و تتوس است و بروایت دیگر از ماده تیتانها است و از اورانوس و گایا زاده شده است و نخستین همسر زئوس بود. (دائره المعارف فارسی)
در اساطیر یونان الاهۀ زمین و برطبق بعضی روایات دختر اوکئانوس و تتوس است و بروایت دیگر از ماده تیتانها است و از اورانوس و گایا زاده شده است و نخستین همسر زئوس بود. (دائره المعارف فارسی)