معنی لیمرا - جستجوی لغت در جدول جو

لیمرا

لغت نامه دهخدا

از علوم خفیه، علم طلسمات

(عَ مُ)

شیمی دان بود و در مدرسه پزشکی مصر شیمی تدریس میکرد. او راست: الکیمیاء التحلیلیه المحکمیه، که در سال 1312 هجری قمری در بولاق در عهد حیات مؤلف به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین)

لغت نامه دهخدا

علیمرادخان افشار

(عَ مُنِ اَ)

وی برادر فتحعلی خان افشار بود. و هنگامی که در سال 1173 هجری قمری کریم خان زند به قصد تسخیر آذربایجان بدان ناحیه رهسپار گشت، این علیمرادخان در ارومیه متحصن شد و کریم خان نتوانست بر او دست یابد. و پس از چندی وی به اتفاق برادر خود فتحعلی خان بجنگ کریمخان رفت. (از مجمل التواریخ گلستانه ص 338)

لغت نامه دهخدا

علیمرادخان زند

(عَ مُ نِ زَ)

سومین تن از سلاطین زندیان به شمار میرفت وی که خواهرزادۀ کریم خان زند بود دو بار به سلطنت رسید. نخستین بار در سال 1193 هجری قمری بدین تفصیل که زکی خان برادر مادری کریم خان پس از مرگ وی با این علیمرادخان همدست شد و به مخالفت با صادق خان برادر کریم خان برخاست و زمینه را چنان فراهم ساخت که ابوالفتح خان پسر کریم خان رسماً به پادشاهی برگزیده شود، اما دیری نگذشت که صادق خان ابوالفتح خان را از پادشاهی بر کنار ساخت و خود از سال 1193 تا 1195 هجری قمری در شیراز سلطنت کرد. و در این هنگام علیمرادخان وی را مغلوب و مقتول ساخت و خود برای بار دوم از سال 1196 تا 1199 سلطنت کرد و در این سال درگذشت. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه و طبقات سلاطین اسلام ص 234 و معجم الانساب زامباور ص 389 شود

لغت نامه دهخدا

علیمرادخانی

(عَ مُ)

دهی است از دهستان چرداول، بخش شیروان چرداول، شهرستان ایلام. واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری چرداول، و در کنار راه مالرو شیروان. ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر و دارای 150 تن سکنه. آب آن از رود خانه چرداول تأمین میشود و محصول آن غلات و لبنیات است. اهالی به زراعت وگله داری اشتغال دارند. این ده در دو محل نزدیک به هم مشهور به علیا و سفلی قرار دارد. و سکنۀ قسمت سفلای آن 100 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

علیمرادی

(عَ مَ)

دهی است از دهستان کاکاوند، بخش دلفان، شهرستان خرم آباد. دارای 240 تن سکنه. آب ان از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و لبنیات و پشم است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

قلعه علیمراد

(قَ عَ فِ)

دهی است از دهستانهای شهرستان ملایر، واقع در 32 هزارگزی جنوب باختری شهرملایر و 12 هزارگزی باختر راه شوسۀ ملایر به بروجرد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریائی است. سکنۀ آن 569 تن است. آب از رودخانه و محصول آن غلات، صیفی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران)

لغت نامه دهخدا

ده علیمراد

(دِهْعَ مُ)

دهی است از دهستان سربند پایین بخش سربند شهرستان اراک. واقع در 38هزارگزی جنوب باختری آستانه. دارای 517 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)

لغت نامه دهخدا

چاله علیمرادخان

(لَ یِ عَ مُ)

دهی است از دهستان بشیوه بخش سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین که در 7 هزار و پانصد گزی خاور سرپل ذهاب و یک هزارگزی شمال شوسه قصرشیرین به کرمانشاه واقع شده. دشتی گرمسیر و مالاریائی است که 130 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه پاطاق و محصولش غلات، پنبه، صیفی، لبنیات و توتون است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

ده علیمراد زابل

(دِهْ عَ مُ)

دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل، واقع در دوهزارگزی باختر ده دوست محمد. سکنۀ آن 146 تن. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)

لغت نامه دهخدا

لیما

دهی جزء دهستان اشکور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 40000گزی جنوب رودسر و 40000گزی جنوب خاوری سی پل، کوهستانی و سردسیر، دارای 450 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات، بنشن، لبنیات، عسل و فندق، شغل اهالی زراعت و گله داری است، اکثر اهالی برای تهیۀ علوفه و کسب در فصل زمستان به گیلان میروند، راه آن مالروو صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
پایتخت کشور پرو از کشورهای امریکای جنوبی، کنار رود ریماک، دارای 522هزار تن سکنه وآن در 1535 به وسیلۀ پیزار بنیان نهاده شده است

لغت نامه دهخدا

لیبرا

لیبرا طلا مسکوکی وزن آن معادل 328 گرم یا قریب 65 مثقال، (ایران باستان ج 3 ص 2683)

لغت نامه دهخدا

لیمیا

یکی از علوم خفیه است: کیمیا، لیمیا و سیمیا

لغت نامه دهخدا

معدن علیمراد

(مَ دَ نَ / نُو)

دهی از دهستان یخاب است که در بخش طبس شهرستان فردوس واقع است و 118 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)

لغت نامه دهخدا

لیمیا