جدول جو
جدول جو

معنی لیما - جستجوی لغت در جدول جو

لیما
دهی جزء دهستان اشکور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 40000گزی جنوب رودسر و 40000گزی جنوب خاوری سی پل، کوهستانی و سردسیر، دارای 450 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات، بنشن، لبنیات، عسل و فندق، شغل اهالی زراعت و گله داری است، اکثر اهالی برای تهیۀ علوفه و کسب در فصل زمستان به گیلان میروند، راه آن مالروو صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
پایتخت کشور پرو از کشورهای امریکای جنوبی، کنار رود ریماک، دارای 522هزار تن سکنه وآن در 1535 به وسیلۀ پیزار بنیان نهاده شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیما
تصویر نیما
(پسرانه)
نام آور، نامور، کمان، نامی مازندرانی، علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج شاعر معروف ایرانی قرن چهاردهم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیمو
تصویر لیمو
(دخترانه)
میوه خوردنی، ترش یا شیرین، معطر و زردرنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایما
تصویر ایما
(دخترانه)
اشاره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لمیا
تصویر لمیا
(دخترانه)
زن سیاه و گندمگون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیدا
تصویر لیدا
(دخترانه)
محبوب همه (اسم یونانی)، برگرفته از نام کشور قدیمی لیدیا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیزا
تصویر لیزا
(دخترانه)
بنده خالص خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیسا
تصویر لیسا
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی قزوین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیلا
تصویر لیلا
(دخترانه)
شبانه، لیلی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لینا
تصویر لینا
(دخترانه)
آبشار کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیما
تصویر سیما
(دخترانه)
صورت، رخ، چهره، صورت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ریما
تصویر ریما
(دخترانه)
اسم مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیما
تصویر شیما
(دخترانه)
زن زیبای عرب، زنی که روی چانه اش خال دارد، نام دختر حلیمه سعدیه دایه پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تیما
تصویر تیما
(دخترانه و پسرانه)
دشت، بیابان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لمیا
تصویر لمیا
آنکه در لبش سیاهی باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لاما
تصویر لاما
نوعی شتر بی کوهان به رنگ خرمایی، سیاه، سفید یا ابلق که در امریکای جنوبی پیدا می شود و قدش به یک متر می رسد
مرد روحانی یا کاهن بودایی در طریقۀ لامائیسم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیمو
تصویر لیمو
میوه ای از جنس مرکبات که دو نوع ترش و شیرین دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیما
تصویر سیما
خصوصاً، مخصوصاً، به ویژه، بالخصوص، لاسیّما، علی الخصوص، به خصوص، بیژه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیما
تصویر سیما
روی، چهره، صورت، ناصیه، پیشانی، علامت، هیئت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایما
تصویر ایما
اشاره کردن با حرکات چشم و ابرو یا دست، به رمز و مجاز سخن گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیمیا
تصویر لیمیا
از علوم خفیه، علم طلسمات
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقع در 17000گزی باختر شهسوار و 3000گزی جنوب راه شوسۀ شهسوار به رامسر، دامنه، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 215 تن سکنه، آب آن از رود خانه لسیه رود، محصول آنجا برنج، چای و مرکبات و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 105)
لغت نامه دهخدا
در ترکیب بجای پیماینده آید بمعانی ذیل: پیدا کننده اندازه هر چیز اندازه گیرنده اشیا سنجنده کیال: زمین پیمای سخن پیمای، راه رونده طی کننده: آسمان پیمای بحر پیمای جهان پیمای راه پیمای رود پیمای، نوشنده خورنده باده پیمای قدح پیمای جام پیمای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیما
تصویر سیما
نشان و علامت، روی، چهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیما
تصویر تیما
نجد دشت بیابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاما
تصویر لاما
فرانسوی شتر بی کوهان از جانوران شتر آمریکا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لوما
تصویر لوما
اگر نه چرا نه
فرهنگ لغت هوشیار
تازی گشته دانش نیرنگ (نیرنگ طلسم) یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدماست علم طلسمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیمه
تصویر لیمه
چرک وسخ: لیمه گوش، کفش چرکین از چرم دباغت نا کرده
فرهنگ لغت هوشیار
نام دونوع گیاه از گروه مرکبات و از تیره سدابیان که میوه های آنها ماکول است و از نظر طعم به لیموشیرین و لیمو ترش منقسم میشوند، میوه گیاه مذکور. یا لیموی ترش. لیمو ترش. یا لیموی شیرین. لیمو شیرین. یا لیموی مصری. لیموترش، پستان معشوق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیما
تصویر سیما
چهره، رخسار
فرهنگ واژه فارسی سره
زگیل
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مکانی تاریخی است
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی بومی شبیه پیازچه که در کنار جویبار روید و به جای سبزی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع شهرستان رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی