جدول جو
جدول جو

معنی لیرسیاه - جستجوی لغت در جدول جو

لیرسیاه
دهی از بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 24000گزی خاوری دهدز، کنار راه مالرو کهنه به لیر زرد، دارای 40 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ پَ)
یکی از نامهای آفتاب. (برهان) (رشیدی) :
چو لعبتان ضمیرم تتق براندازند
سپرسیاه کند آرزوی لالایی.
نجیب الدین گلپایگانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
اسم یونانی جوز است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
همان شیرگیاست، (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری)، رجوع به شیرگیا شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام دهی چهار فرسخ میانۀ شمال و مغرب باشت. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
نام نهری در فارس، فاضل آب چشمه های بلوک بیضا جمع شده و رودخانه گشته از میان بلوک بیضا و رامجرد گذشته در صحرای آهو چرزرقان حومه شیراز نایاب می شود، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ دِ)
دهی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 9هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 8هزارگزی جنوب جادۀ دزفول به شوشتر، کنارغربی رود شطیط، در دشت گرمسیری واقع و دارای 200 تن سکنه است. آبش از رود شطیط، محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه اتومبیل رو دارد و ساکنین آن از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان. سکنۀ آن 617 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، بنظم درآوردن. بند کردن، چنانکه دانه های جواهر در گردن بند یا تسبیح:
ز عمر بهره همین گشت مر مرا که بشعر
برشته میکشم این زر و در و مرجان را.
ناصرخسرو.
- برشتۀ نظم کشیدن، نظم کردن. سرودن. شعر گفتن. منظوم ساختن.
- ، منظم ساختن. منظم گرداندن. تنظیم کردن. برشته کشیدن. تعکیف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
رجوع به ایرسا شود، در پناه آوردن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، استوار کردن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد)، بردن، (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج)، پشتواره گردانیدن جهت کسی، گران نمودن پشتواره را، نهفتن، (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
چای پرسیاه، رجوع به پر شود
لغت نامه دهخدا
(لُ مِ یِ)
ژاک. آرشیتکت فرانسوی، مولد پن توآز (1585-1654 میلادی)
نپوموسن. شاعر درامی و لیریک فرانسه (1771-1840 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
نعت مفعولی از لیسیدن. لشته
لغت نامه دهخدا
کلودیوس، رئیس فوجی از عساکر رومانی بود که به حراست هیکل اشتغال داشت، وی پولس را از دست مردم ربود و با دسته ای از سربازان به نزد فیلکس والی گسیل فرمود، (اعمال رسولان 21:22 و23)، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پرسیاه
تصویر پرسیاه
آنکه دارای پر سیاه رنگ است سیاه پر مقابل پر سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیسیده
تصویر لیسیده
بزبان مالیده شده برای خوردن
فرهنگ لغت هوشیار