جدول جو
جدول جو

معنی لیتا - جستجوی لغت در جدول جو

لیتا
ده کوچکی از بخش افجۀ شهرستان تهران، دارای 42 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیتا
تصویر گیتا
(دخترانه)
نوعی آهنگ، گیتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لینا
تصویر لینا
(دخترانه)
آبشار کوچک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیدا
تصویر لیدا
(دخترانه)
محبوب همه (اسم یونانی)، برگرفته از نام کشور قدیمی لیدیا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیزا
تصویر لیزا
(دخترانه)
بنده خالص خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیلا
تصویر لیلا
(دخترانه)
شبانه، لیلی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیسا
تصویر لیسا
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی قزوین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیتا
تصویر نیتا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیتا
تصویر سیتا
(دخترانه)
جهان، گیتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ریتا
تصویر ریتا
(دخترانه)
مروارید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیتا
تصویر بیتا
(پسرانه)
بی همتا، بی مانند، بی نظیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از لیتک
تصویر لیتک
مفلس، بی سر و پا، لات، غلام، کنیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چیتا
تصویر چیتا
یوزپلنگ، پستانداری درنده و گوشت خوار، شبیه پلنگ ولی کوچک تر از آنکه بر روی پوست خود خال های فراوان دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیته
تصویر لیته
بادمجان پخته و لهیده، ترشی بادمجان پخته و له شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیتر
تصویر لیتر
واحد اندازه گیری حجم مایعات، معادل ۱۰۰۰ سانتی متر مکعب
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
بنت مسروق و همسر امیرالمؤمنین علی علیه السلام که ابوبکر و عبدالله از بطن ویند. (مجمل التواریخ و القصص ص 455). رجوع به لیلی بنت مسعود شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
به لغت زند و پازند بمعنی خانه است که بعربی بیت خوانند. (از برهان قاطع). هزوارش بیتا، پهلوی ’خانک’ (= خانه)... بیتا (خانه). (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
تلفظ انگلیسی: جرجیا، نام یکی از کشورهای ممالک متحدۀامریکا دارای 2900000 تن سکنه. کرسی آن آتلانتاست
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان اشکور بالا بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 40000گزی جنوب رودسر و 40000گزی جنوب خاوری سی پل، کوهستانی و سردسیر، دارای 450 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات، بنشن، لبنیات، عسل و فندق، شغل اهالی زراعت و گله داری است، اکثر اهالی برای تهیۀ علوفه و کسب در فصل زمستان به گیلان میروند، راه آن مالروو صعب العبور است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
پایتخت کشور پرو از کشورهای امریکای جنوبی، کنار رود ریماک، دارای 522هزار تن سکنه وآن در 1535 به وسیلۀ پیزار بنیان نهاده شده است
لغت نامه دهخدا
(لِ)
لایته. نام رودخانه ای که امروز فاصل اتریش و هنگری است و به دانوب ریزد
لغت نامه دهخدا
نام جزیره ای از یوگسلاوی در دریای آدریاتیک، دارای ده هزار تن سکنه است
لغت نامه دهخدا
نام حرف هشتم است از حروف یونانی، رجوع به ثتا شود، و آن نمایندۀ ستاره های قدر ششم است
لغت نامه دهخدا
نام حرف هفتم است از حروف یونانی و نمایندۀ ستارۀ قدر هفتم
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان مرکزی بخش لشت نشا شهرستان رشت واقع در سه هزارگزی شمال خاوری لشت نشا، جلگه، معتدل، مرطوب و مالاریائی، دارای 1950 تن سکنه، آب آن از توشاجوب سفیدرود و استخر، محصول آنجا برنج، ابریشم، کنف و صیفی، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است و بنای بقعۀ سیدمحمود قدمتی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تثنیۀ لیت، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
بی سر وپا پریشان و مفلس، پسرساده غلام: آخر این لیتک کتابفروش برسانید کار بنده بجان. (سنائی چا. مد. 349)، کنیز فربه و بد اصل، فضله هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
واحد حجم و اندازه گرفتن مایعات و آن معادل هزار گرم آب خالص، چهار درجه حرارت است و هم معادل است با 3 گرم مکعب و نصف
فرهنگ لغت هوشیار
لیته ترشی. یا لیته بادنجان. ترشیی است که از بادنجان پخته و له کرده و بعضی مواد دیگر تهیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتا
تصویر ایتا
دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیلا
تصویر لیلا
به شب شبگاه بشب شبانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیات
تصویر لیات
((لِ))
لی آوت، صفحه آرایی (چاپ و نشر)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیتر
تصویر لیتر
واحدی برای اندازه گیری آب برابر با یک کیلوگرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیتک
تصویر لیتک
((تَ))
مفلس، بی سر و پا و لات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیته
تصویر لیته
بادمجان پخته، ترشی بادمجان
فرهنگ فارسی معین
دست گرفتن، گرفتن، برداشتن
دیکشنری اردو به فارسی